ایده‌های نوآورانه استارتاپ گردشگری🌴 و معرفی 5 استارتاپ پرسود در سال 2021🌏

یازار :

+0 به یه ن

 بخشی از هدف‌­های مهم راه اندازی اکثر استارتاپ ­‌های گردشگری، خلق انواع طرح­‌های توریستی و گردشگری که کاملا مطابق با خواسته­‌ی فرد گردشگر است و معرفی مقرون به صرفه­‌ترین محل سکونت و مناسب­‌ترین بلیط هواپیمایی، غذاخوری و انواع و اقسام تفریحات در طول سفر است. صنعت گردشگری نقش مهمی را در ایجاد فرصت‌های شغلی، تولید و درآمد و تحریک اقتصادی ملی و بین المللی داشته است و ویژگی استارتاپ گردشگری، کارآفرینی، اشتغال سریع و درآمد زیاد است، و پتانسیل آن به وفور در ایران یافت می‌شود. برای پاسخ به این سوال که "استارتاپ گردشگری چیست؟" باید گفت، در واقع استارتاپ گردشگری بر این اساس راه اندازی می­‌شود که بهترین خاطرات و تجربه­‌ها برای گردشگران ایجاد کند و قصد دارد تا خرج سفر را تا آنجا که ممکن است به حداقل برساند.

نمونه ی دیگر از خدمات استارتاپ­‌ها این این است که به کمک تجزیه و تحلیل مشخصات مسافران، برنامه مسافرتی مناسب با علایق فرد را معرفی می‌­کند و در تصمیم‌گیری سفرهای بعدی به مسافران کمک می­‌کنند. همچنین استارت آپ‌­های جدید در حوزه گردشگری با این ایده که مشکلات و معضلات حین سفر را به حداقل برسانند، نیز راه اندازی می­‌شوند.


بوم کسب و کار گردشگری

بوم مدل کسب و کار در هر زمینه‌­ای یکی از اصلی­‌ترین ارکان هر کسب و کاری است. در واقع بوم مدل کسب و کار یک ابزار مدیریتی و بصری است که می­‌تواند خط مشی برای آن استارت اپ بوجود بیاورد و اهداف و جزییات آن استارت آپ را به خوبی مشخص می­‌کند.

مدل کسب و کار گردشگری ایده‌های سازمان را به ارزش‌های اقتصادی تبدیل کرده و جایگاه آن کسب و کار را در زنجیره­‌ی ارزش کسب درآمد تعیین می­‌کند و شامل موضوعات مختلفی درباره کسب و کار است. به منظور بررسی تکنیک­‌های طراحی مدل کسب و کار گردشگری که عامل حیاتی برای کارآفرینی پایدار است، 6 تکنیک اثرگذار به شرح زیر معرفی می­‌شود:

  1. بینش مشتری
  2.  ایده پردازی
  3.  تفکر تصویری
  4.  نمونه سازی
  5. قصه گویی
  6.  و سناریوها

 

استارتاپ گردشگری

عملکرد شگفت انگیز استارت آپ­‌های گردشگری در سال 2021 باعث آن شده که سال 2021 یک سال فوق‌‌العاده برای استارت اپ­‌های گردشگری به‌شمار رود  به‌طوری که حتی همه‌گیری ویروس «کرونا» نیز نتوانست استارت آپ­‌های گردشگری را از ادامه‌ی راه متوقف کند. در ادامه استارت آپ­‌هایی که در زمینه­‌های مختلفی از جمله مدیریت سفر، ارائه نرم‌افزار مدیریت هتل‌ها، اجاره‌ی اقامتگاه‌های لوکس و… فعالیت می‌کنند، معرفی می­شود. لذا برای آشنایی با استارت آپ­های برتر دنیا پیشنهاد می­‌کنیم که این مقاله را از دست ندهید.


 

 استارتاپ ایربی‌ان‌بی (Airbnb)

استارتاپ ایران ایربی

 

 

این استارتاپ در سال 2007 در شهر سانفرانسیسکو راه اندازی شد. ایده راه اندازی این استارتاپ برای انتخاب مقصد توریستی است و اطلاعاتی همچون مکان­های مسکونی و قابل اجازه با قیمت­های مقرون به صرفه در اختیار گردشگران قرار می­دهد و تصویر و اطلاعات بیشتر را در سایت خود ارائه می­کند. استارتاپ ایربی ان بی با جذب سرمایه اولیه 25 هزار دلار فعالیت خود را آغاز کرد و توانست حمایت سرمایه­گذارانی همچون پاوئل گراهام را به خود جلب کند. 

 

استارتاپ گردشگری «کلوک» (Klook)

استارت اپ کل.ک

 

 

 این استارت آپ در سال 2014 در هنگ کنگ راه اندازی شد ، به کمک این استارت اپ، مسافران می‌­توانند فعالیت‌ها و جاذبه‌های مختلف را در مقصد موردنظر خود پیدا کرده و با بهترین قیمت از طریق پلتفرم رزرو این استارتاپ را انتخاب کنند. این استارتاپ از زمان تاسیس خود بیش از 720 میلیون دلار کسب درآمد کرده است و به تازگی نظر سرمایه گذارانی همچون «اسپکس منیجمنت» (Aspex Management) و چندین سرمایه‌گذار چینی دیگر را به خود جلب کرده است که از این طریق توانسته است بیش از 200 میلیون دلار درآمد کسب کند.

 

استارتاپ گردشگری «دینگداندائو» (Dingdandao)

این استارتاپ در سال 2015 و در «هانگزو» چین تاسیس شده است. دینگداندائو با ارائه­‌ی یک نرم افزار به خانه‌ها و اقامتگاه‌های اجاره‌ای، به آن‌ها در اداره مشاغل‌شان کمک می‌کند. این استارتاپ سفارش هوشمند، در واقع همچون یک سیستم مدیریت املاک کار می­کند و در رسانه­‌های اجتماعی به تبلیغ املاک می­پردازد و شرکت قصد دارد فعالیت خود را با ارائه‌ی خدمات به هتل‌های کوچک، گسترش دهد.

استارتاپ دینگداندائو حمایت سرمایه گذارانی همچون «آنی شنگین» (Anyi Shengyin) و «یوزان لد» (Youzan led) را جلب کرده است و با سرمایه بذری 6.1 میلیون دلار و سرمایه گذاری معادل 8.1 میلیون دلار فعالیت خود را ادامه می­‌دهد.


استارتاپ گردشگری «بی‌بات» (Bbot)

استارت آپ بی بات

 

 

استارتاپ بی بات در سال 2017 در نیویورک راه اندازی شده است و هدفش ساده­سازی سفارش غذا و صدور صورت حساب برای رستوران­ها و هتل­هاست. این استارتاپ توانسته است حمایت سرمایه گذارانی همچون «رالی ونچرز» (Rally Ventures) ر به خود جلب کند و با سرمایه بذری معادل 3.7 4 میلیون دلار فعالیت خود را آغاز کرده است.

 

استارتاپ گردشگری «ویستا رومز» (Vista Rooms)

استارت آپ ویستار رومز

 

 

 

این استارت اپ در سال 2015 و در هند راه اندازی شده است. استارت آپ ویستا رومز فروشنده­ی ویلاهای لوکس و خانه‌های خصوصی در کشور «هند» و ارائه‌دهنده‌ی خدمات مدیریت و بازاریابی املاک از طریق شبکه‌های اجتماعی است. این استارت آپ در شهر بمبئی مستقر است و بیش از ۵۰۰ ملک در نزدیکی «بمبئی»، «دهلی» و «بنگلور» به مشتریان ارائه می‌دهد. این استارتاپ از زمان شروع خود تا به حال توانسته است که سرمایه­ای معادل /۷۳ میلیون دلار سرمایه جذب کند.


منبع:

https://gozaraccelerator.ir/blogs/tourism-startup



⁉️ تفاوت کارآفرینی فردی با کارآفرینی سازمانی ⁉️

یازار :

+0 به یه ن

کارآفرین فردی یا کارآفرین مستقل به کارآفرینی گفته می‌شود که شرکت های کوچک تری را مدیریت می‌کند و نوآوری او به نحوی منظم و خارج از محیط‌های سازمانی می‌باشد اما کارآفرین سازمانی فردی است که در یک محیط بزرگتر و سازمانی با ایجاد نوآوری و خلاقیت، فکر و ایده خود را به اقدام سودآوری تبدیل می‌کند. در ادامه به صورت خلاصه‌تر به تفاوت میان کارآفرینی فردی و کارآفرینی سازمانی می‌پردازیم. با شتابدهنده گذر همراه باشید تا اطلاعات کاملتری در مورد کارآفرینی به دست آورید.

 

کارآفرینی فردی با کارآفرینی سازمانی چه تفاوتی دارند؟

بسیار واضح است که کارآفرینی در سازمان های بزرگ مشکل‌تر از کارآفرینی فردی یا کارآفرینی مستقل است. سختی کارآفرینی سازمانی از این حیث که کارآفرینی سازمانی در تصمیم‌گیری، استقلال عمل و تخصیص منابع دارای محدودیت‌های زیادی است، می‌باشد. البته نباید جنبه مشترک این دو کارآفرینی که  ایجاد نوآوری برای ایجاد یک محصول، روش، خدمت و سبک‌های جدید مدیریتی است را از یاد برد. هدف کارآفرینی فردی و سازمانی ارایه خدمات و محصولات با ارزش افزوده می‌باشد.

 

انواع کارآفرینی فردی | تفاوت کارآفرینی فردی و کارآفرینی سازمانی

 

در ادامه به بررسی اختلافات اساسی بین این دو کارآفرینی می‌پردازیم:

 

اقدامات کارآفرینی فردی توسعه ای است ولی کارآفرینی سازمانی در جهت بازیابی صورت می گیرید.

اقداماتی که کارآفرین سازمانی انجام می‌دهد عمدتا اقدامات بازیابی در جهت مواجهه با رکود ایجاد شده در سازمان‌های بزرگ است. کارآفرینی سازمانی که اصطلاحا در جهت اصلاح سازمان برمی‌آید و فرهنگ کارآفرینی را در سازمانی اصلاح می‌کند که سلسه مراتب خاص خود را دارد و ساختاری کاملا عمودی دارد. کارآفرین سازمانی می‌تواند باعث بهبود رشد و نوآوری در یک شرکت سنتی با مدیریت‌های معمول شود.

 

رقیب کارآفرینی فردی با رقیب کارآفرینی سازمانی متفاوت است.

کارآفرینی فردی به صورت مستقل می‌تواند موانع موجود در بازار را بزداید و برای بقا و رقابت تلاش کند. در کل در کارآفرینی فردی رقیب بازار موجود می‌باشد. اما در کارآفرینی سازمانی قضیه متفاوت است و رقیب اولیه این نوع کارآفرینی فرهنگ موجود در سازمان می‌باشد. با توجه به این نکته می‌توان نتیجه گرفت که فرهنگ قدیمی شرکت می‌تواند سد بزرگی در برابر بسیاری از فرآیند‌های کارآفرینانه در جهت پیشرفت شرکت باشد. از این رو یک کارآفرین سازمانی علاوه بر اینکه باید بر موانع موجود در بازار غلبه کند، باید بر موانعی که خود سازمان به وجود می آورد هم غلبه کند.

 

تامین نیازهای مالی این دو کارآفرینی با یکدیگر متفاوت است.

اگر ارتباط واحد تازه تاسیس شده با شرکت مادر ارتباط خوبی باشد و شرکت مادر به عنوان یک حامی قدرتمند از کارآفرینی ایجاد شده حمایت کند، از نقش رقیب خارج شده و به عنوان یک دوست شناخته می‌شود. در این صورت کارآفرینی سازمانی می‌تواند از خزانه شرکت مادر به سرمایه لازم دسترسی پیدا کند. در اصل کارآفرین سازمانی از سمت شرکت تامین اعتبار می‌گردد. در حالیکه کارآفرین فردی باید از ثروت خود یا از طریق منابع خارجی به کارآفرینی خود بپردازد و تامین نیاز کند.

می‌توان گفت که در کارآفرینی سازمانی ظرفیت‌های مالی توسط شرکت مادر تعیین می‌شود و منابع خارجی بدون اجازه شرکت مادر نمی‌توانند مورد استفاده قرار بگیرند. اما در کارآفرینی فردی ظرفیت مالی توسط خود کارآفرین ایجاد می‌شود و می‌تواند تمام منابع مالی موجود را مورد استفاده قرار بدهد.

 

کارآفرینی فردی چیست ؟ | هدف از کارآفرینی چیست | چگونه یک کارآفرین موفق باشیم؟

 

 

محدودیت های تصمیم گیری آنها با هم متفاوت است.

کارآفرین سازمانی که مسئول فعالیت‌های ریسک پذیری است باید پیوسته به رییس خود که تمام اختیارات او در دستش است و می‌تواند تصمیمات کارآفرین را لغو کند، گزارش دهد. اما کارآفرین مستقل خود مسئول شرکت است و مدیر بالا دست ندارد، اگر چه تصمیمات وی بر اساس تمایلات و خواسته‌های مشتری ها، همکاران و سرمایه گذاران می‌باشد.

 

تشریفات اداری متفاوتی در کارآفرینی سازمانی و کارآفرینی فردی وجود دارد.

تشریفات اداری در کارآفرینی فردی در دست خود کارآفرین و بسیار کمتر از تشریفات سازمان‌ها می‌باشد. اما تشریفات اداری سازمانی بزرگتر و شامل حسابداری؛ قراردادها، پرسنل، روابط عمومی؛ خدمات به مشتریان، تبلیغات و ... در دست شرکت مادر می‌باشد.

 

موفقیت و شکست اثرات متفاوتی برای این دو کارآفرین خواهند داشت.

کارآفرین فردی در صورت موفقیت می‌تواند به سرمایه بسیار زیادی دست پیدا کند. در اصل موفقیت در این نوع به دست آوردن استقلال کامل مالی و تغییر جایگاه وی باشد. اما در کارآفرینی سازمانی سرمایه زیادی برای کارآفرینانی که ریسک پذیرش فعالیت‌های مخاطره آمیز را بر عهده داشته‌اند، به دست نمی‌آید و موفقیت می‌تواند تنها به معنای ارتقا وی باشد.

در جایگاه مقابل شکست در کارآفرینی فردی بدان معنا است که هر کسی که در آن به فعالیت پرداخته است از جمله خود رییس شرکت مجبور به کار با کارفرمایان جدید می‌شود. همچنین شکست در کارآفرینی سازمانی موجب برکنار شدن مدیران از شغل خود نخواهد شد و آنها می‌توانند دوباره به شرکت مادر بازگردند.


منبع:

https://gozaraccelerator.ir/blogs/individualentrepreneurship


اسپانسر شرکت های استارت آپ چیست؟

یازار :

+0 به یه ن

 

اسپانسر شرکت های استارت آپ، در واقع یک توافق شرکتی بین دو نهاد با هدف سود دو جانبه می باشد. یا به عبارت دیگر روابط حمایتی متفاوت و تکامل یافته است به صورتی که سود هم مادی و هم سازمانی باشد. علاوه بر این، زمانی که اعتماد ساخته می شود و منافع متقابل واضح است، رابطه در طول زمان عمیق تر می شود. در این مرحله، “حمایت مالی” اسپانسر استارتاپ تبدیل به “مشارکت” می شود. داشتن یک اسپانسر استارتاپی خوب می تواند راهی قدرتمند برای افزایش سرعت کسب و کار جدید باشد.

 

مزایای کمک گرفتن از اسپانسر شرکت های استارت آپ چیست؟

مزایای بهره گیری از یک اسپانسر استارتاپی، عموما شامل موارد زیر می شود:
رشد کسب و کار
– رشد سهم بازار
– برند سازی نام تجاری و یا ایجاد نام تجاری مشترک
– مزایای بازاریابی
– مشارکت جوامع
– توسعه کارکنان و انگیزه
– دسترسی به شبکه های دولتی، تجاری و اجتماعی
– همکاری و نوآوری مشترک
در انتها وقتی که مشخص شود که کدام کسب و کار برای اسپانسر شرکت های استارت آپی جذاب است، پیشنهادات مطرح شده و طرفین به توافق می رسند.
هر اسپانسر استارتاپی با فرصت های مختلفی جذب می شود. بنابراین کارآفرینان باید پیشنهاد خود را برای جذب حامی، در ابتدای امر مشخص کنند.


آیا اسپانسر شرکت های استارت آپ همان سرمایه گذار استارتاپ است؟

در جواب این سوال، خیلی کوتاه و صریح می توانیم بگوییم : نه!
در واقع اسپانسر شرکت های استارت آپ یک نهاد، شرکت یا سازمان است که در ازای دریافت پول یا سودی مشخص، به تبلیغ استارتاپ مورد نظر می پردازد اما سرمایه گذار استارتاپ مثل پیدایش، همان طور که از نامش پیداست وارد برنامه های کارآفرینان منتخب می شود و سرمایه ای مشخص را وارد کار می کند تا امور با سرعت و راندمان بالاتری پیشرفت کند.
وقتی سرمایه گذار استارتاپ پولی را تزریق می کند، یک مقدار از درصد سهام کل استارتاپ را دریافت می کند و به ازای آن درصد معین شده، کاملا در سود و زیان سهیم می شود. اما اسپانسر شرکت های استارت آپ این گونه نیست! اسپانسر استارتاپ در زیان شریک نمی شود و حتی اگر به اعتبار و نام آن آسیبی وارد بشود قرارداد را فسخ می کند و یا حتی در برخی موارد می تواند خسارت لطمه خوردن به نامش را نیز دریافت کند.
یک سرمایه گذار در هر برهه زمانی می تواند وارد استارتاپ بشود و در ادامه راه با کارآفرینان همکاری نماید، اما اسپانسر شرکت های استارت آپ، به طور معمول پس از راه اندازی و پیشرفت اولیه استارتاپ شروع به تبلیغات می کند.

 

راه های جذب اسپانسر برای استارتاپ

استارتاپ باید برای جذب اسپانسر مورد نظر، جذابیت داشته باشد تا اسپانسر از پیشنهاد استارتاپ شما استقبال کند. در قدم اول باید برای استارتاپ خود ارزش ایجاد کنیم و در این راستا باید به این نکته توجه داشت که برای ارزش آفرینی باید به ظرفیت استارتاپ نیز توجه کرد. در واقع باید شناخت کافی از ظرفیت ها و ارزش آفرینی های استارتاپ خود داشته باشیم. سپس در گام دوم لیستی از اسپانسر هایی که استارتاپ می تواند برای آن ها ارزش آفرینی کند، تهیه کنیم. در این لیست اسپانسر هایی ذکر شود که استارتاپ می تواند برای آن ها ایجاد ارزش کند و جذابیت داشته باشد. در گام آخر نیز درخواست اسپانسر شدن برای استارتاپ به آن ها ارسال شود.

 

کدام مدل استارتاپ ها برای یک اسپانسر شرکت های استارت آپ جذاب هستند؟

با بررسی اجمالی برندهای برتر استارتاپ ها به راحتی متوجه این موضوع می شویم که اغلب آنها وجه اشتراک زیادی دارند.
به طور مثال آن ها چیزی ارزشمندی را تولید کرده اند و یا ارزش جدیدی را فراهم آورده اند و یا برای بهبود محیط زیست قدمی برداشته اند. این گونه استارتاپ ها برای اکثریت مرد جامعه جذاب شده و اسپانسر شرکت های استارت آپ نیز به شدت استقبال می کند.
وقتی بررسی می کنیم، می بینیم که یک الگوی جالب برای انگیزه های مردم جامعه وجود دارد. اکثر مردم به چیزهایی که از عشق، اشتیاق، مهربانی، کنجکاوی و نیاز های روانی که دارند، جذب می شوند. این قدرت های داخلی، راه حل های عالی و الهام بخش بسیاری از آن ها را فراهم می کند. کارآفرینان باهوش نیز از این فرصت ها استفاده کرده و علاوه بر جذب توجه آحاد مردم به جذب اسپانسر استارتاپ مورد نظر خود می پردازند.
علاوه بر این، انواع مدل های اسپاسر استارتاپی چیزی شبیه به هم دارند. آن ها ارزش را دنبال می کنند. اگر کاری که انجام می دهید برای همه اقشار ارزشمند است، اسپانسر شرکت های استارت آپ حتما به دنبال شما می آید و شرایط ویژه را به شما پیشنهاد می کند تا بتواند از این فرصت ناب در جهت افزایش اعتبار خود استفاده کند.

 

 منبع:

https://peidaiesh.com/startup/%d8%a7%d8%b3%d9%be%d8%a7%d9%86%d8%b3%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d8%a7%d9%be-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/


بازار کار در استارتاپ ها چطور است؟

یازار :

+0 به یه ن



بازار کار برای استارتاپ ها معمولا چگونه است؟

این سوالی است که بسیاری از افراد هنگام راه اندازی استارتاپ به ذهنشان خطور می کند و به دنبال پاسخ برای آن هستند. اما پاسخ به این سوال، آن قدرها آسان نیست و موفقیت در استارتاپ و داشتن بازار کار بستگی به عوامل زیادی دارد.
بسیاری از افراد می پرسند آیا زحمتی که متحمل می شوند تا استارتاپ خاصی را راه اندازی کنند و آن را توسعه دهند، در آینده با سود مورد انتظار جبران خواهد شد؟ وضعیت استخدام در استار آپ ها چگونه است؟ آینده کسب و کار استارتاپی چگونه پیش می رود و مواردی از این دست. در این مقاله پیدایش به این مسائل می پردازیم که یکی از مهمترین دغدغه های هر فردی است که به راه اندازی و توسعه کسب و کار جدید یا استارتاپ فکر می کند.

بازار کار استارتاپ

برای آن که نگرش و چشم انداز مناسبی از بازار کسب و کار خود داشته باشید باید به نکات مهمی توجه کنید:

• تحقیق در مورد بازار کار

ابتدایی ترین نکته این است که اطلاعات کافی راجع به بازار خود داشته باشید. این اطلاعات می تواند از طریق صحبت با کسانی که قبلا وارد حوزه کاری مدنظر شما شده اند باشد. یا می تواند به صورت تحقیق میدانی و مشاهدات فرد انجام شود.
پس اولین کاری که هر استارتاپ باید انجام دهد، تحقیق در مورد بازار کار است. وقت مناسبی برای این قسمت از کار اختصاص دهید و آن را به دقت و با پیگیری دقیق انجام دهید.

• بررسی عوامل موفقیت و شکست در بازار کار

در کنار تحقیق بازار هدف، باید به این مساله توجه داشته باشید که عوامل موفقیت و شکست را مثلا در بازار تهران بررسی کنید. حتی مشخص نمایید بازار هدف شما را چه کسانی با چه زمینه هایی تشکیل می دهند و به عوامل شکست در استارتاپ ها دقت ویژه ای داشته باشید.

معمولا طبق بررسی های انجام شده عوامل شکست در بازار استارتاپ ها این عوامل بوده اند:

• عدم نیاز بازار
• مشکلات مالی و جذب سرمایه
• ترکیب اشتباه تیم همکاران
• عدم توانایی رقابت با رقبای بازار هدف
• عدم استفاده از فرصت های بازاریابی جدید
• عدم توجه به بازخوردهای مشتریان
• عدم توجه به زمان بندی ارائه کالاها یا خدمات
• نداشتن مزیت رقابتی

به همین ترتیب، اگر استارتاپ ها به این نکات و عوامل موفقیت و شکست توجه ویژه داشته باشند و برای هر کدام از آنها برنامه های واضح و مشخصی داشته باشند، می توانند امیدوار باشند که کسب و کار درستی را انتخاب کرده و بازار کار مناسبی در اختیار خواهند داشت.


• کسب چشم انداز روشن از بازار کار

همچنین استارتاپ ها باید چشم انداز درست و واضحی از بازار خود داشته باشند. بنابراین صرف داشتن ایده، نمی توان وارد بازارهای خاصی مانند بازار کار تهران شد. زیرا این بازار بسیار رقابتی تر و پیچیده تر از بازارهای دیگر است. همچنین به آینده کسب و کار خود توجه کنید و به نوعی آینده نگری را نیز مد نظر قرار دهید.

• وضعیت و انتظارات از استخدام تیم همکار

مشخص کنید که چه توقعات و انتظاراتی از استخدام تیم همکار دارید. امروزه بسیاری از استخدام ها در استارتاپ ها انجام می شود و افراد بسیاری در قالب استارتاپ مشغول کسب و کار خود هستند. کسانی که استارتاپ ها را راه اندازی می کنند، باید معیارهای استخدام این نوع افراد را مشخص و سعی کنند تیمی را در اختیار بگیرند که آنها را برای رسیدن به هدف آماده کند.

• توانایی رقابت در بازار

رقابت در برخی از بازارها همان طور که گفته شد، سخت تر و نیاز به تلاش بیشتری دارد. مانند بازار تهران که دارای رقبای جدی تری در حوزه های مختلف کسب و کار است. بنابراین این توجه و تمرکز باید بیشتر و افزونتر باشد. در این مسیر باید مطمئن شد می توان از پس رقابت با افراد شایسته برآمد.

• داشتن ایده روشن و واضح

برنامه رسیدن از مرحله ایده به عمل، نیز تا آن جا که امکان دارد باید واضح و روشن باشد. هر چه برنامه مسیری که طراحی شده است واضح تر باشد، احتمالا موفقیت استارتاپ بیشتر است. البته باید توجه داشت استارتاپ ها باید انعطاف پذیری نیز داشته باشند و بسته به شرایط و اقتضائاتی که برایشان پیش می آید در برنامه خود تغییراتی ایجاد نمایند.

• استخدام تیم مناسب و متناسب

در کنار آن باید توجه داشت برای در اختیار گرفتن بازار کار در هر حوزه ای که مربوط به کسب و کار و استارتاپ است از استخدام تیم مناسب و متناسب نباید غفلت کرد.
بسیاری از استارتاپ ها، هنگام استخدام از این مساله غفلت می کنند که ترکیب نهایی تیم است که موجب موفقیت در کسب و کار و رسیدن استارتاپ به هدف نهایی اش می شود. در کنار هم قرار دادن افرادی که بتوانند با همکاری هم، بازار را از آن خود کنند بسیار مهم است.

• تلاش مضاعف در ابتدای کار

بنابراین مخصوصا در شروع کار باید تمام این عوامل را در کنار هم مورد توجه قرار داد. زیرا طبق آمار، بیشتر از ۵۱ درصد استارتاپ ها در پنج سال اولیه کسب و کار خود با شکست رو به رو شده اند. در همین راستا بهتر است استارتاپ ها قبل از شروع کسب و کار خود به صورت جدی، مطالعه دقیقی از تجربیات دیگر کسب و کارها در حوزه کاری خود داشته باشند تا ببینند چگونه می توانند در بازار کار رقابتی و پر از چالش موفق شوند.


منبع:

https://peidaiesh.com/startup/%d8%a8%d8%a7%d8%b2%d8%a7%d8%b1-%da%a9%d8%a7%d8%b1/


آشنایی با بهترین شتاب دهنده های ایرانی برای تامین مالی استارتاپ ها

یازار :

+0 به یه ن

یکی از مهم ترین دلایلی که باعث می شود بسیاری از استارت آپ ها به نتیجه نرسند و یا نیمه های راه بنیانگذارانشان آن ها را رها کنند؛ نبود سرمایه مناسب است، مشکلی که چندسالی است با راه اندازی شرکت های جدیدی با عنوان « شتاب دهنده» در حال حل شدن است.

شتاب دهنده ها در واقع نقش حامیان مالی ایده های خلاق و نو را برای به نتیجه رسیدن بازی می کنند. در سال های گذشته بسیاری از شرکت های سرمایه گذاری بزرگ و یا شرکت های دانش بنیان و تکنولوژی محور به صف شرکت های شتاب دهنده اضافه شده اند؛ این شرکت ها با هدف سهم بردن از موفقیت آینده استارت آپ ها، تلاش می کنند تا خود را به عنوان حامیان شرکت های دانش بنیان و استارت آپی معرفی کنند.

درچند سال گذشته و باتوجه به رشد روز افزون شرکت های دانش بینان و استارت آپی در کشور و البته درآمد بسیار زیادی تعدادی از این مجموعه ها ، شرکت های شتاب دهنده ای راه اندازی شده اند که روی ایده های نو حاضر به سرمایه گذاری هستند. سال گذشته سورنا ستاری معاون علمی رئیس جمهوری اعلام کرد که در حال هم اکنون بیش از ۲۰ شرکت شتاب دهنده در کشور فعال هستند. شرکت هایی همچون آواتک، مپس، دیموند،شریف اکسلریتور، نوپا، سیمرغ، بردیا، تک و فینوا.


شتاب دهنده ها چگونه کار می کنند؟

معمولا بهترین نقطه ای که شرکت های شتابدهنده شرکت های نوپای استارت آپی را می شناسند، رقابت هایی است که در این حوزه برگزار می شود مانند رقابت های استارت آپ ویکند که محلی برای جمع شدن ایده های جدید در این حوزه است و البته محلی برای شناسایی و هدف گذاری روی آینده استارت آپ ها؛ نماینده هایی از شرکت های شتاب دهنده در این رقابت ها حضور دارند و در ابتدا شرکت کنندگان را برای مدتی کوتاه مورد بررسی قرار می دهند و سپس ایده های برگزیده را از میان آن ها گلچین می کنند و نسبت به بزرگی استارت آپ به آن ها در مراحل مختلف سرمایه اختصاص می دهند تا کار را ( حدود ۶ ماه) پیش ببرند و به نتیجه برسانند. البته این طبیعی است که این کار با هدف سرمایه گذاری صورت می گیرد پس در مقابل این حمایت ها این شرکت ها بخشی از سهام استارت آپ ها را طلب می کنند که معولا بین ۱۰ تا ۲۰ سهامشان است. در این بین شتاب دهنده ها علاوه بر سرمایه گذاری روی ایده، حاضران از امکانات گسترده تری هم برای به نتیجه رسیدن استارت آپ ها استفاده کنند که مهم ترین آن کمک گرفتن از مشاوران پروژه و مربیان کارآفرینی است تا سرعت به نتیجه رسیدن کار و اجرایی شدن آن، چند برابر شود.



شتاب دهنده ها کارشان را از کجا شروع کردند؟

شرکت های شتاب دهنده بیش از ۲۰ سال است که کار خود را در سطح جهان کلید زده اند؛ نخستین شرکت شتاب دهنده در سطح جهان درسال ۲۰۰۵ میلادی در بریتانیا پا به دنیا گذاشتند. شرکت Y Combinator که در کمبریج انگلستان خود را به دنیای استارت آپ ها معرفی کرد. بعد از این شرکت های TechStars، Seedcamp و Startupbootcamp به ترتیب در سالهای ۲۰۰۶، ۲۰۰۷ و ۲۰۱۰ میلادی به عنوان شتاب دهنده فعالیت خود را شروع کردند. در حال حاضر شتاب دهنده برتر دنیا به شامل:« TechStars ،   AngelPad، Launchpad LA، MuckerLab، AlphaLab ،Capital Innovators، Tech Wildcatters، Surge Accelerator و.. هستند.

در ایران هم اکنون چند مجموعه در قالب شتاب دهنده مشغول به فعالیت هستند. آواتک، گروه دیموند و مپس از جمله نام های مطرح این حوزه به شمار می روند.


چهار مرحله طلایی برای شروع همکاری شتاب دهنده و استارت آپ

۱- انتخاب اولیه: در این مرحله هر شتاب‌دهنده با فراخوان دادن از میان استارتاپ‌ های موجود تعدادی را برای آماده‌سازی که بین یک تا ۳ ماه طول می کشد، انتخاب می کنند.

۲- آماده‌سازی: در بخش آمادگی اولیه که بین ۱ تا ۳ ماه طول می‌کشد، شتاب‌دهنده مفاهیم ابتدایی کسب‌وکار را برای استارتاپ‌ها آموزش داده و با هدف‌سازی استارتاپ‌ها را به سازماندهی اولیه نزدیک می‌کند.

۳- دوره‌ی شتاب: در این دوره استارتاپ‌هایی که مانده‌اند در قبال دریافت مبلغی (معمولا مابین ۵هزار تا ۲۰ هزار دلار معادل ۱۶ میلیون تا ۷۰ میلیون تومان) درصدی از سهماشان را به نام شتاب‌دهنده می‌کنند. این سهام معمولا میان ۱۰۰ تا ۲۰ درصد است. در کنار این کمک مالی استارتاپ‌ها از طریق مربیان و مشاوران آن مرکز شتاب‌دهنده استارتاپ خود را تجاری‌سازی می‌کنند یا به مرز تجاری شدن می‌رسانند. این دوره حدود ۴ تا ۹ ماه طول می‌کشد.

۴- روزنمایش (معرفی به سرمایه‌گذار): پس از اتمام دوره‌ی شتاب کار روز نمایش و اجرا، فرا می رسد، در صورتی که این بخش با موفقیت به پایان برسد از مرحله بعد شتاب دهنده به دنبال بازار فروش و اجرای گسترده کار می افتند.


معرفی ۳ شتاب دهنده معروف ایرانی

آواتک

آواتک قصد دارد تا سال ۲۰۱۸، روی ۱۰۰ استارتاپ ایرانی سرمایه گذاری کند.

تیم هایی که بتوانند در روز Demo day موفق به نمایش بهتر شوند، با سرمایه گذاری نهایی آواتک مواجه خواهند شد.


دیموند

این گروه نماینده شتاب دهنده امریکایی Plug & Play بوده و نام آن یعنی دیموند همان نام اولیه قله دماوند است. دو نفر از موسسین این گروه در شتاب دهنده آمریکایی مذکور مشغول کار هستند.


مپس

این شرکت را یک سرمایه گذار خطر پذیر یا همان Vc می دانند.


منبع:

http://www.entportal.ir/14102


مدیریت استارتاپ و کسب و کار، چه شباهت ها و تفاوت هایی با هم دارند؟

یازار :

+0 به یه ن

 

تفاوت استارتاپ و کسب و کار

غالبا شرایط استارتاپ ها با سایر کسب کارها یکسان در نظر گرفته می شود . اما حقیقت این است که وضعیت یک استارت آپ و متعاقبا مدیریت آن با سایر کسب و کارها کاملا متفاوت است. شروع کسب و کار های کوچک ساده نیست، حتی وقتی که نمونه های مشابه بسیاری برای یادگیری وجود دارند. اما شروع یک استارتاپ از آن هم سخت تر است! در این مقاله سعی بر این است که شما را با تفاوت های استارتاپ ها با سایر کسب و ها آشنا کنیم و چالش ها و اهداف پیش روی هرکدام از آن ها را به شما نشان دهیم.

مدیریت

برای شروع کار خود را با یک پرسش آغاز می کنیم. استارتاپ چیست؟

در بسیاری از موارد، استارت آپ ها روی رشد سریع و درآمد بالا تمرکز می کنند. استارت آپ ها غالبا با استفاده زیاد از تکنولوژی به منظور توسعه سرویس هایشان شناخته می شوند، و در بیشتر موارد بر افزایش سرمایه به کمک سرمایه گذاران و اسپانسرها در مراحل مختلف رشدشان تکیه دارند. این مساله مدیریت استارتاپ را در بخش مالی نسبت به سایر کار ها کاملا متفاوت می سازد.
به دلیل این نوع از تامین سرمایه، استارتاپ ها همواره به دنبال جذب افراد با استعداد و خلاق هستد که بتوانند با محصولات تولیدی آن ها تغییرات بزرگی ایجاد کنند. چیزی که مدیریت استارت آپ ها را دشوارتر می کند. استارتاپ ها با اینترنت رابطه نزدیک تری دارند و گاهی یک مدیریت دانلود ساده می تواند تاثیر به سزایی در هزینه های آن ها داشته باشد.

 

در مقابل تعریف کسب و کارهای کوچک چیست؟

شاید یکی از عناصر کلیدی در تعریف کسب و کارهای کوچک جمع و جور بودن و ترجیح دادن یک درآمد ثابت به رشد بیشتر باشد. این مساله تفاوت عمده ای بین مدیریت این دست کسب و کارها با استارت آپ ها ایجاد می کند.
با این حال، بسته به نوع فعالیت، تعریف کوچکی این نوع کار قابل تغییر است. یک شرکت مهندسی که هزاران کارگر را استخدام می کند می تواند یک کار کوچک باشد و در شرایطی مشابه یک شرکت بازاریابی با ۵ کارمند هم کاری کوچک است.
با این مقدمه به سراغ تفاوت کسب و کارهای کوچک و استارت آپ ها و و تاثیر آن ها بر مدیریت هرکدام می پردازیم:

 

• تفاوت در منابع مالی و متعاقبا مدیریت سرمایه

همان طور که گفته شد استارت آپ ها اغلب متکی به گروه های سرمایه گذار هستند. به دست آوردن سرمایه در استارتاپ ها وابسته به شفاف سازی روند پروژه و نحوه ارزش گذاری آن از سمت سرمایه گذار می باشد. استارت آپ ها باید تمام مسیر خود در راه رسیدن به هدفشان را به روشنی بیان کنند و راه های افزایش سرمایه را به خوبی ارائه دهند تا سرمایه گذار را مجاب به صرف هزینه نمایند.
در مقابل، کسب و کار های کوچک نیاز ندارند که به این دقت مسیر درآمد خود را مشخص کنند و دلیل آن هم فقدان سرمایه گذاران بزرگ در مقایسه با آنچه برای استارت آپ ها اتفاق می افتد می باشد. بیشتر سرمایه این نوع کار ها از طریق قرض های بانکی و از این دست وام ها تامین می شود. از آنجا که کارهای کوچک برنامه ای برای توسعه خود، آن چنان که در استارتاپ ها اتفاق می افتد، ندارند نیاز به سرمایه گذاری های اضافی در آن ها مشاهده نمی شود. از این رو مدیریت مالی در استارت آپ ها و کسب و کارهای کوچک کاملا متفاوت است.
تامین منابع مالی مطمئن برای استارتاپ ها به دلیل تعداد زیاد آن ها و رقابت شدیدشان به منظور جذب سرمایه بسیار دشوار تر است و این امر دلیل اصلی آن اسن که چرا استارت آپ ها میزان رشد متفاوتی را تجربه می کنند.

مدیریت

• میزان انتظارات از رشد کسب و کار

استارتاپ ها نیاز شدیدی به رشد سریع دارند. این یک قانون اساسی برای آن ها محسوب می شود. در هر مرحله از رشد استارتاپ، سرمایه بیشتری نیاز است تا کار وارد مرحله بعدی شود. شخصی که مدیریت یک استارت آپ را بر عهده دارد باید برنامه مدونی برای افزایش نرخ رشد کار داشته باشد. به همین دلیل است که تعداد کاربران برای استارتاپ ها بسیار مهم است پون آن ها را آگاه می کند که به چه میزان از بازار هدفشان دست یافته اند و چطور می توانند این بازار را گسترش دهند.
سودآوری در این بخش لزوما به اندازه رشد اهمیت ندارد، چون استارت آپ ها به بازپرداخت سرمایه به آن شکلی که برای وام های کسب و کارهای دیگر لازم است نیاز ندارد. برای مثال، فیس بوک و توییتر تا مدت ها سود مالی ای کسب نکردند و این امر تا زمان شناخته شدن آن ها ادامه داشت. در مدیریت استارتاپ، برنامه ریزی برای رشد نقش ویژه ای دارد.
کسب و کارهای کوچک نیز رشد می کنند، اما رشد آن ها محافظه کارانه بوده و به صورت افزایش میزان اعتماد و افزایش درآمد در طولانی مدت بروز می کند. بر خلاف استارتاپ ها، کسب و کارهای کوچک نیاز دارند که هزینه ها را پایین نگه دارند چون به اندازه استارت آپ ها برای مراحل مختلفشان سرمایه ندارند و باید وام هایشان را پرداخت کنند.
آنچه گفته شد به این معناست که استارتاپ ها فعالیت های اقتصادی مبتنی بر رشد و توسعه هستند.

 

• مدیریت ریسک

ایده استارتاپ ها غالبا به این دلیل شکل می گیرند که بنیان گذارانشان نیاز به تولید چیز جدیدی را احساس می کنند. این چیز جدید می تواند یک محصول جدید، یک سرویس جدید و یا یک روش جدید برای بازاریابی باشد. این بدان معناست که میزان موفقیت کار به تولید آن از هیچ بستگی دارد! که ریسک موفقیت در استارتاپ ها را در مقایسه با سایر کسب و کارها به طرز چشمگیری افزایش می دهد.
کسب و کارهای کوچک نیز ریسک هایی را تقبل می کنند، اما نوع این خطرات کاملا با آنچه در استارتاپ ها اتفاق می افتد متفاوت است. اکثر صاحبان کارهای کوچک چیز جدیدی تولید نمی کنند. کار آنان، با توجه به موارد مشابه پیشین، نیاز به اثبات چیزی ندارد.
از آنجا که کسب و کارهای کوچک منحصرا روی رشد تمرکز نمی کنند، بازه زمانی مورد نیاز برای موفقیت آنان غالبا طولانی تر است. کار های کوچک می توانند آهسته تر در مسیر رسیدن به اهدافشان گام بردارند، اما این امکان برای استارت آپ ها وجود ندارد. چون چالش های پیش رو در استارتاپ ها و کسب و کارها متفاوت است، مدیریت آن ها نیز با یکدیگر تفاوت دارد.

 

طرح کسب کار یا مدل کسب و کار؟

امروزه اکثرا این دو را مشابه هم می دانند. اما این یک اشتباه است!

طرح کسب و کار بیشتر مناسب شرکت های بزرگ است نه استارت آپ ها. در واقع طرح کسب و کار مناسب کسب و کار هایی است که برنامه ای از پیش تعیین شده دارند و باید مطابق با همان پیش بروند تا موفق شوند و این طرح هیچ تغییری را پذیرا نیست و همه چیز باید طبق برنامه پیش بروند.

در حالی استارتاپ ها بر اساس یک ایده بنیان گذاری می شوند و تمام! هیچ اطلاعات دقیقی از مشتری ها و محصولات و… در دسترس نیست، حتی ممکن است در طول مسیر ایده اولیه نیز تغییر کند. پس طرح کسب و کار مناسب استارتاپ ها که هیچ اطلاعات ورودی اولیه درستی ندارند، نیست.

 

اگر بخواهیم انچه که گفته شد را جمع بندی کنیم می توانیم بگوییم که:

طبق بررسی های پیدایش میزان ریسک در واقع یکی از تفاوت های کلیدی بین استارت آپ ها و کارهای کوچک است. یک استارتاپ غالبا تشنه سرمایه است و رشد سریع یکی از نیازمندی اصلی آن است. کسب و کارهای کوچک به دنبال روش های قابل اعتماد تری هستند. آن ها به دنبال توسعه کار خود با افزایش اعتماد مشتریانشان و متعاقبا تبدیل شدن به یک بازار همیشگی برای آن ها هستند.
از این رو مدیریت این استارتاپ ها با کسب و کارهای دیگر کاملا متفاوت است. با این حال، هر دوی آن ها نیاز دارند که برتری مدل های مورد استفاده خود را به اثبات برسانند تا به بتوانند از این طریق با جذب سرمایه بیشتر، شرایط بهتری را برای صاحبان خود به وجود آورند.


منبع:

https://peidaiesh.com/startup/%d9%85%d8%af%db%8c%d8%b1%db%8c%d8%aa-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d8%a7%d9%be-%d9%88-%da%a9%d8%b3%d8%a8-%d9%88-%da%a9%d8%a7%d8%b1%d8%8c-%da%86%d9%87-%d8%b4%d8%a8%d8%a7%d9%87%d8%aa-%d9%87%d8%a7/


بهترین سرمایه گذاری در دنیای تجارت و صنعت است یا استارت آپ؟

یازار :

+0 به یه ن
به گزارش پیدایش بسیاری از افراد علاقه مند هستند که دارایی های خود را در جهت افزایش سود و بهره وری سرمایه گذاری کنند اما نمی دانند بهترین سرمایه گذاری می تواند در چه بخشی انجام شود و از نظر این که بهترین سرمایه گذاری بر روی چه چیزی می تواند باشد سردرگم هستند.
در این مقاله راجع به این مطلب بحث می کنیم که بهترین سرمایه گذاری بسته به فرد یا شرکت سرمایه گذاری می تواند متفاوت باشد. برخی بهترین سرمایه گذاری را در بورس می دانند، برخی به صندوق سرمایه گذاری پیشنهاد می کنند بهترین سرمایه گذاری کمک به راه اندازی و توسعه استارت آپ است. هر کدام از این افراد موارد و اهدافی را مدنظر دارند که می تواند در جای خود صحیح و درست باشد.
مثلا کسی که بهترین سرمایه گذاری را در تجارت و صنعت می داند، به دنبال آن است که سود قطعی و تضمین شده ای به دست آورد، کسی که بورس یا صندوق سرمایه گذاری را انتخاب می کند تا بهترین سرمایه گذاری را داشته باشد موارد دیگری مانند کمک به رشد و توسعه را مدنظر قرار می دهد.
کسانی که بهترین سرمایه گذاری را به جای سرمایه گذاری در بورس یا موارد دیگر، استارتاپ می دانند موارد بسیار زیادی را در ذهن دارند که در این مقاله سعی می شود به برخی از این موارد و دلایل در جای خود هم پرداخته شود.
این موارد شامل این دلایل است:

• کمک به کارآفرینی و ایجاد اشتغال

راه اندازی و توسعه استارتاپ ها این اجازه را به افراد می دهد که بتوانند در سایه حمایت شرکت سرمایه گذاری، کارآفرینی اتفاق بیفتد و جمعی از افراد که به صورت تیمی با هم فعالیت و همکاری دارند بتوانند به کسب درآمد پرداخته و شغلی برای خود دست و پا کنند.
این بهترین سرمایه گذاری برای افرادی است که علاقه مند به این هستند که مخصوصا جوانان را در بازار کار و رسیدن به اهداف کاری و شغلی شان یاری کنند.
بنابراین شرکت سرمایه گذاری یا صندوق سرمایه گذاری که از استارت آپ ها حمایت می کند و برای راه اندازی و مدیریت استارت آپ ها داوطلب می شد می تواند به رشد کارآفرینی و کاهش بیکاری در جامعه کمک کند و به نوعی بهترین سرمایه گذاری را این مساله بداند.

• تبدیل ایده های جدید و خلاقانه به کسب و کارهای موفق

از طرف دیگر افراد بسیاری در جامعه هستند که دارای ایده های جالب و خلاقانه هستند و می توانند بر پایه این ایده های جدید و خلاق، استارتاپ هایی را راه اندازی کنند و به توسعه آن کمک کنند. کسب و کارهای مختلفی که از دل این ایده های جدید بیرون می آید هم می تواند به نوعی بهترین سرمایه گذاری تلقی شود که شرکت سرمایه گذاری این گزینه را هم مدنظر داشته باشد.
دادن میدان به جوانان در این که ایده های جالبی که در نظر دارند را به عرصه عمل درآورده و بتوانند کسب و کار پر سودی برای خود و سایر افراد همکار بسازند دلیل بسیاری از افرادی است که سرمایه گذاری در استارت آپ ها را بهترین سرمایه گذاری می دانند.

• سهولت در بازاریابی

از آنجایی که می توان با استفاده از ظرفیت های متعدد برای کسب و کارهای نوپا و استارتاپ ها بازاریابی انجام داد به خصوص اگر استارت آپ یک کسب و کار اینترنتی باشد می توان از طریق اینترنت و شبکه های اجتماعی و بازاریابی اینترنتی، این کار را تسهیل بخشید. در این صورت امکان سوددهی استارت آپ بالاتر رفته و از آن جایی که معمولا استارت آپ ها به افراد خلاق و خوش فکر تعلق دارند آنها می توانند مسیرهای تازه ای برای بازاریابی و استفاده از ظرفیت های متعدد پیش رو برای بازاریابی موفق تر داشته باشند، می توان این نوع سرمایه گذاری را هم بهترین سرمایه گذاری دانست.

• بازدهی سریع تر

در مقایسه با سایر سرمایه گذاری ها در تجارت و صنعت، یا داشتن ریسک پذیری در سرمایه گذاری مانند بورس برخی ترجیح می دهند بر روی استارتاپ ها سرمایه گذاری کنند و آنها را در قیاس با بورس و سایر گزینه های سرمایه گذاری گزینه های بهتری تشخیص می دهند. ضمن آنکه سرمایه گذاری در بورس، به دانش و تخصصی نیاز دارد که هر کسی آن را در اختیار ندارد هر چند که سرمایه گذاری در بورس هم مزایا و منافع خاص خود را دارد.

• امکان استفاده از تسهیلات دولتی یا معافیت های مالیاتی

از دیگر دلایلی که سرمایه گذاری در استارت آپ می تواند بهترین سرمایه گذاری محسوب شود این است که شرکت سرمایه گذاری با هدف انتفاع از امکان استفاده از تسهیلات دولتی یا معافیت های مالیاتی می تواند از سود و منفعت بیشتری بهره مند شود و از وام های در نظر گرفته شده در این مورد که با هدف رونق کسب و کارهای نوپا و زود بازده انجام شده است استفاده کند.

بهترین سرمایه گذاری

• بهره مندی از مشارکت های سرمایه گذاران خارجی و داخلی

شرکت سرمایه گذاری یا صندوق سرمایه گذاری می تواند همچنین از مشارکت های دیگر سرمایه گذاران علاقه مند استفاده کرده و با کمک یکدیگر به یاری و سرمایه گذاری در استارتاپ اقدام کنند و می تواند در این مسیر همکاری هایی در حوزه های مختلف با مشارکت کنندگان در سرمایه گذاری اعم از شرکت سرمایه گذاری یا صندوق سرمایه گذاری داشته باشند و از این همکاری استفاده بهینه داشته باشد.

• سرعت بالای رشد استارت آپ ها

از دیگر مواردی که باعث می شود بهترین سرمایه گذاری در استارتاپ ها انجام شود این است که شرکت سرمایه گذاری سرعت بالای رشد استارت آپ را به عنوان یک مزیت در مقایسه با دیگر بخش های تجارت و صنعت تشخیص می دهد.

• چابکی ساختار استارتاپ ها

از آنجایی که استارتاپ ها در مقایسه با دیگر کسب و کارها از چابکی ساختار برخوردار هستند می توانند مزیت هایی نسبت به دیگر کسب و کارها داشته باشند و مورد توجه برخی از افراد یا صندوق سرمایه گذاری یا شرکت سرمایه گذاری قرار گیرند.


منبع:

https://peidaiesh.com/startup/%d8%b3%d8%b1%d9%85%d8%a7%db%8c%d9%87-%da%af%d8%b0%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%b1%d8%aa-%d8%a2%d9%be/


ایده چیست؟

یازار :

+0 به یه ن

ایده ها چگونه بوجود می آیند؟

ایده عبارت است از یک مفهوم و یا یک اثر ذهنی جدید. ایده ممکن به صورت فردی یا گروهی ارائه گردد. تفکری که مربوط به خدمات و محصولات موجود باشد ایده بشمار نمی آید، بلکه ایده یا طرح نو باید باعث ایجاد تغییر در محصول و خدمات گردد و یا محصول جدیدی را ایجاد کند.

 

ایده فردی

ایده ای است که توسط یک شخص ایده پرداز و خلاق ارائه میگردد و دسترسی به محتوای آن برای سایر افراد به جز داوران جشنواره امکان پذیر نیست.

 

ایده گروهی

ایده است که توسط یک شخص ایده پرداز به عنوان سر گروه به همراه سایر اعضای گروه به طور مشخص ارائه می شود. مالکیت معنوی ایده گروهی برای تمام اعضای گروه به صورت یکسان می باشد.

 

ایده گروهی نامشخص

ایده ای است که توسط یک شخص ایده پرداز به عنوان سرگروه به همراه ایده پردازان دیگر به صورت ناشناس جهت تکمیل و پختگی بیشتر ایده و همچنین استفاده از حداکثر قدرت و توان فکری و خلاقیت ایده پردازان، ارائه می گردد.

 

معیارهای یک ایده خلاق عبارتند از:

• سادگی (simple)

• درایت و زیرکی (smart)

• قابلیت ترسیم و ارائه crafted-well))

• آشنا و ملموس بودن (familiar)

• قابلیت استفاده در زمینه های مختلف (shareable)

• اصیل و جدید بودن (original)

• رسا و قوی بودن (resonant)

• قابلیت تغییر و انعطاف پذیری (flexible)

• چالش پذیری و ایجاد حس رقابت (challenging)

 

در صورتی که ایده ای تمام و یا اکثر معیارهای فوق را دارا باشد، یک امتیاز ویژه محسوب می گردد.

 

شاخص های کارایی ایده:

• در عین بزرگی ساده باشد

• حمایت از استراتژی های کسب و کار

• به طور مشخص و آشکاری، جدید و متمایز باشد

• قابلیت اثبات داشته باشد

• به سهولت و با سرعت خوبی قابل اجرا باشد

• با اولویت های فناوری در کشور هم راستا باشد

• از سود دهی خوبی برخوردار باشد

 

ایده ها چگونه بوجود می آیند؟

ایده یا ایده استارتاپ راهکاری است که برای رفع یک مشکل و یا یک نیاز ارائه می دهیم. اگر به افراد ایده پرداز و خلاق دقت کنیم متوجه میشویم که همه آنها در یک ویژگی مشترک هستند و آن نیاز سنجی و همچنین نکته سنجی دقیق افراد جامعه و تلاش درجهت رفع نیازها می باشد.

به عبارت دیگر دغدغه آنها شناخت نیازها و کمک به رفع آنهاست. آنها در صدد هستند تا با ایجاد طرح نو و ارائه ایده های کارساز، برای افراد دیگر آسایش و راحتی به ارمغان آورند. تمام ایده ها از طرح اولیه اختراع چرخ و یا ایده دستگاه چاپ و همچنین ایده ایجاد آیفون که جهت استفاده از یک دستگاه به جای چند دستگاه که مثلا بتوان با آن هم موسیقی گوش داد و هم عکس گرفت و هم فایل های پی دی اف و کتاب خواند، برای ایجاد راحتی و آسایش بیشتر انسانها بوجود آمده اند. در اینجا به این نکته میرسیم که نیازی که برطرف می شود مربوط به چه کسی است؟ درست است، این نیاز مربوط به همه افراد جامعه میباشد که در واقع همان مشتریان واقعی ما هستند.

 

دلیل اصلی ایده چیست؟

طبق بررسی پیدایش ، ایده پردازان با توجه به نیاز و خواسته مشتریان، طرحی جدید و جذاب ارائه می دهند. هر کارآفرین و کسب و کاری که بتواند بهتر و سریع تر نیاز و خواسته مشتری را ببیند و با ارائه طرح و ایده خود در صدد رفع آن برآید، موفق تر خواهد بود و برای جذب سرمایه گذاری نیز عملکرد بهتری خواهد داشت.

برای اینکه بتوانیم یک طرح و ایده خوب و کاربردی ارائه دهیم، باید بتوانیم خود را جای مشتری قرار دهیم و ارتباط تنگانگ و نزدیکی با مشتریان داشته باشیم، این کار باعث می شود ما در خلق ایده و استارت آپ خود بسیار موفق باشیم.

به عنوان نمونه برای اینگونه طرح ها و ایده های جدید می توانیم به ایجاد سایتهای دیجی کالا، نت برگ و تخفیفان، اسنپ، دیوار و بسیاری از کسب و کارهای نوپای دیگر اشاره کنیم که به سرعت از طرف مردم مورد قبول واقع شده و رشد کرده اند. به غیر از جذابیت یک ایده و استارتاپ نکته مهم دیگری که باید به آن توجه کنیم این است که ایده باید توسط تیم با تجربه و شتابدهنده های مناسب اجرا گردد چراکه اگر تمامی نکات و نواقص در نظر گرفته نشود، آن طرح و ایده کم کم به فراموشی سپرده می شود.

 

 فرق ایده با تخیل

اساسی ترین تفاوت این دو در این است که در تخیل شما برای ذهن خود محدودیت نمیگذارید و به صورت آزادانه تصور می کنید اما در برخی تخیل ها، ما همزمان که در حال فکر و تصور کردن هستیم، شرایط فعلی، محدودیت ها و … را نیز در نظر می گیریم. به کلامی ساده تر، ایده نیز نوعی تخیل است اما از نوع هدفمند و دارای جزییات بیشتر.


منبع:

https://peidaiesh.com/startup/%d8%a7%db%8c%d8%af%d9%87-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/


تعریف و اخبار استارتاپ

یازار :

+0 به یه ن

 

تعریف استارتاپ در لغت به معنای “شروع به کار” یا “شروع کننده” می باشد و یا به عبارت دیگر در تعریف استارتاپ می توان گفت : “عمل یا روند تنظیم چیزی در حرکت است…”. دنبال کردن اخبار استارتاپ به شما کمک می کند به تعریف بهتری از استارتاپ برسید.
آلدورا که مؤسس و مدیر شرکت هومجوی، یکی از پر طرفدارترین استارتاپ های ایالات متحده در سال ۲۰۱۳ است، در تعریف استارتاپ می گوید: “استارتاپ یک موقعیت ذهنی است.” و این زمانی اتفاق می افتد که مردم به امید رشد فوق العاده و هیجان تأثیر کوتاه مدت و سریع، از ثبات در موقعیت های دیگر ( مشاغل دیگر) دست می کشند و به شما می پیوندند.”
به گفته مریام وبستر، استارتاپ به معنی ” عمل یا فعالیت های سازماندهی شده در حال حرکت است” و یا به عبارت دیگر استارتاپ “یک شرکت کسب و کار نوپا” است.
فرهنگ لغت میراث آمریکایی می گوید که “استارتاپ یک کسب و کار و یا یک نیت در جهت تبدیل به کسب و کار است که اخیرا عملیات آن آغاز شده است.”
اما اخبار استارتاپ امروزه در بیشتر موارد برای تعریف استارتاپ می گویند که: “استارتاپ یک کسب و کار است که به تازگی ایجاد شده است.” و یا ” استارتاپ یک شرکت فناوری است که به تازگی و با کمتر از ۱۰۰ نفر شروع به کار کرده است.”

 

آیا تعریف استارتاپ همان کارآفرینی است؟

تعریف استارتاپ و کارآفرینی بسیار مشابه و نزدیک به یکدیگر هستند. اما کارآفرینی به همه کسب وکار های جدید گفته می شود که افراد یا صاحبان آن، خودشان همه کار های راه اندازی را انجام داده اند و هدف اصلی آن ها هیچ وقت رشد و گسترش و یا بزرگ شدن و تبدیل به یک برند شدن نیست، در حالی که در تعریف استارتاپ می توانیم بگوییم، کسب و کار های جدیدی هستند که اهداف والاتر و گسترده تری نسبت به یک شرکت و یا موسسه انفرادی دارند. بطور کل اخبار استارتاپ کمک بیشتر به تعریف استارتاپ می نماید.
در واقع هدف نهایی بنیان گذاران از تعریف استارتاپ جدید، رشد و گسترش یک کسب و کار بسیار بزرگ و حرفه ای می باشد که کارمندان زیادی دارد و حتی ممکن است که روزی جهانی نیز بشود.

 

 

تفاوت استارت آپ با کارآفرینی

در ادامه مطلب گفته شده، قصد داریم به چند مورد از تفاوت های بارز استارتاپ ها و کارآفرینی اشاره کنیم؛

– کارآفرینی تولید و یافتن روش های جدید برای افزایش بهره وری در انجام کار های جاری است اما در استارتاپ روی یک ایده جدید کار می شود که هیچ راه و روشی از قبل برای آن تولید نشده و همه جدید هستند.

– در کار آفرینی در واقع طرح اصلی کسب و کار از قبل واضح است و کار آفرین می داند که چه کاری می خواهد انجام دهد اما در استارتاپ ها مسیر پیش رو مبهم است و فرد فقط ایده ای را دارد که باید روی نوآوری کردن و محقق کردن آن کار کند و بسیار از سوالات مانند چه محصولی می خواهد تولید کند؟ کدام نیاز جامعه را می خواهد برطرف کند؟ چگونه پول در بیاورد از طریق این ایده؟ و…. را باید پاسخ دهد.

 

برای دنبال کردن اخبار استارتاپ از کجا باید شروع کنیم؟

کسانی که تعریف استارتاپ نوپا را در یک منطقه ای آغاز می کنند، در واقع یک فرهنگ یا ذهینیت جدید از ایده ها را برای حل نقاط بحرانی موجود به وجود می آورند.
اگر چه قوانین سخت و سریع در تعریف استارتاپ وجود ندارد، زیرا درآمد، سود و تعداد اشتغال ایجاد شده به شدت بین شرکت ها و صنایع تغییر می کنند، اما همیشه سعی شده است که فضا هایی را برای کارآفرینان و کارمندان در جهت تعریف استارتاپ ها مشخص شود تا در ادامه مسیر با مشکلات کمتری رو به رو بشوند.
هدف بنیان گذاران از تعریف استارتاپشان، باید چیزی باشد که کاربران آن را دوست داشته باشند. اگر آنان این را در نظر گرفته و در تمامی مراحل این کار را انجام بدهند، آن وقت به راحتی می توانند افراد بیشتری را جذب استارتاپشان کند.
همه استارتاپ های موفق در ابتدا با یک محصول یا خدمت آغاز شده اند که کاربران آن را دوست داشته اند و به دیگران نیز پیشنهاد کرده اند، با مطالعه اخبار استارتاپ نیز میتوانیم با تعداد بیشتری از گذشته و حال استارتاپ ها آشنا شویم.
بنابراین برای راه اندازی یک استارتاپ در مرحله اول باید نیاز و آسودگی مصرف کنندگان در نظر گرفته شود و تمام برنامه ریزی ها بر این قاعده استوار گردد. اما اگر برخلاف آنچه در پیدایش گفته شد سلیقه مصرف کنندگان نادیده گرفته شود و می توان گفت آن استارتاپ به زودی با شکست مواجه می شود .


منبع:

https://peidaiesh.com/startup/%d8%aa%d8%b9%d8%b1%db%8c%d9%81-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d8%a7%d9%be-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/


استارتاپ چیست؟

یازار :

+0 به یه ن

استارتاپ چیست؟ کسب و کار نوپا به چه معنی است؟

استارتاپ در واقع یک سازمان یا کسب و کار جوان و نوپاست که به تازگی شروع به ارائه خدمت یا کالایی کرده است که پیش از این به این گونه ارائه نمی شده ( مانند اپلیکیشن آچاره، برای ارائه انواع خدمات خانگی بصورت آنلاین با کمترین زمان و هزینه) و یا اینکه قبلا اجرا شده اما در بازار مورد نظر ما ( مثلا کشور ایران) ارائه نشده است و معمولا ایده آن برگرفته از یک نمونه خارجی می باشد ( مانند فروشگاه آنلاین دیجی کالا که برگرفته از نمونه خارجی آن به نام آمازون می باشد) و یا به گونه ای بنیان گذاران آن معتقدند که در گذشته با کیفیت و ویژگی های پایین تری ارائه شده است ( مانند سامانه حمل و نقل تپسی که بعد از اسنپ، با قدرت زیادی شروع به فعالیت کرد و توانست رقیب پررنگی برای آن به شمار بیاید.).

 

تفاوت استارتاپ با کسب و کار چیست؟

امروزه اکثر افراد هر کسب و کار کوچکی را استارتاپ خطاب می کنند. در صورتی که استارتاپ ها شکل جدیدی از کسب و کارهای کوچک و نوپا هستند که در اینجا به چند مورد از تفاوت های اصلی آن ها خواهیم پرداخت؛

۱. رشد بالا و سریع استارت آپ ها
۲. بازاریابی راحت تر در بستر اینترنت و فضای مجازی
۳. ریسک پذیر بودن استارت آپ ها
۴. مقیاس پذیر بودن استارتاپ ها

 

سرمایه استارتاپ چگونه تأمین می شود؟

سرمایه شروع به کار استارتاپ معمولا توسط یک فرد یا چندین بنیان گذار تأمین و مدیریت می شود. در مراحل اولیه راه اندازی یک استارتاپ، هزینه ها خیلی بیشتر از درآمد مورد انتظار مالکین می باشد، بنابراین در ابتدای کار بنیان گذاران استارتاپ بر بازاریابی، آزمایش و توسعه ایده های خود متمرکز شده و به همین ترتیب، اغلب آنان نیازمند یک تأمین کننده یا پشتیبان مالی مانند پیدایش برای شروع فعالیت هستند.

ممکن است بودجه اولیه برای شروع کار استارتاپ ها از بانک ها، موسسه های اعتباری، وام های دولتی، شتابدهنده ها، سرمایه گذاران ریسک پذیر و … تأمین شود. یا ممکن است سازمان های غیر انتفاعی و انتفاعی این سرمایه را تأمین نمایند. همچنین اگر آنان بتوانند در زمان و جایگاه مناسب، ایده فعالیت و اهداف خود را به درستی معرفی نمایند، شاید بتوانند در ازای واگذاری بخشی از سهام شرکت، سرمایه گذارانی را جذب نمایند.

 

آیا لزوما استارتاپ ها با فناوری همراه هستند؟

به طور کلی می توان گفت استارتاپ یک ایده و یا یک نوآوری ذهنی در شرایط موجود برای حل نقاط درد بحرانی و یا آسان تر کردن کارهای بشر می باشد که عموما بعد از رشد و توسعه سازمان، زمینه فعالیت به صورت یک فرهنگ بین مردم رواج پیدا می کنند.

با بررسی هایی که در پیدایش داشتیم می توانیم ادعا کنیم با توجه به وجود دغدغه های فراوان و کمبود وقت در زندگی های امروزه، معمولا استارتاپ های موفق می شوند که با حوزه فناوری اطلاعات (به صورت اپلیکیشن، سایت ها و سایر فضاهای آنلاین) در ارتباط می باشند؛ اما این لزوما به این معنا نیست که بدون حضور تکنولوژی ایده آن استارتاپ نمی تواند موفق بشود.


آیا همه استارتاپ ها موفق می شوند؟

شاید تا به حال رشد بی رویه استارتاپ ها در زندگی امروزه توجه شما را نیز به خود جلب کرده باشد. با توجه به این که استارتاپ ها با یک ایده ذهنی (که ممکن است تکراری و یا کاملا خلاقانه و بی مانند باشد) شروع می شوند، توجه افراد زیادی را به خود جلب می کنند و باعث می شوند افراد فعالیت خود در هر سازمان با هر رتبه ای که هستند فراموش کنند و تلاش نمایند آنچه در ذهن می پرورانند را به حقیقت تبدیل کنند و از این راه به موفقیت بزرگی دست یابند. اما در واقعیت یک استارت آپ بیش از یک ایده می باشد و به زیرساخت های بسیار زیادی احتیاج دارد تا بتواند به بهره برداری و موفقیت کامل برسد. شاید به همین خاطر است که حدود ۹۰ درصد استارتاپ ها در همان ابتدا یا نیمه راه با شکست مواجه شده و نابود می گردند.


منبع:

https://peidaiesh.com/startup/%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%a7%d8%b1%d8%aa%d8%a7%d9%be-%da%86%db%8c%d8%b3%d8%aa%d8%9f/


  • [ 1 ][ .. ][ 10 ][ 11 ][ 12 ]