چرا ثبت برند ضروری است؟
+0 به یه نطبق بررسی های انجام شده توسط پیدایش، بسیاری از صاحبان ایده، استارتاپ ها و کارآفرینان در سرتاسر دنیا وجود دارند که می گویند: ” ما تازه شروع کرده ایم، پس نیازی به ثبت برند نداریم.” اما آیا این طرز تفکر درست است؟ آیا فقط استارتاپ های بزرگ به برند نیاز دارند؟ پاسخ مسلما خیر است! در ادامه دلیل آن را خواهید فهمید.
Google، Apple و Flipkart هنگامی که شروع به کار کردند، همه شان شرکت های شناخته نشده ای بودند. تنها چیزی که آن ها را از دیگران متمایز می کرد شور و اشتیاق و افق دید صاحبانشان بود. آن ها باید برای جذب سرمایه گذاران مناسب، کارکنان مستعد و همچنین مشتری های زود هنگام تلاش می کردند. به همین دلیل، برای توصیف محصولاتشات از برند استفاده کردند. برند در واقع روش ساده ای برای شناساندن محصول، سرویس ارئه شده و یا کسب و کار است که کمپانی های بزرگ آن را از همان لحظه اول مورد توجه قرار می دهند.
ایجاد یک برند مناسب یک چالش بزرگ برای بسیاری از صاحبان کسب و کار است. چرا که آن ها فواید استراتژیک این کار را به درستی درک نمی کنند و فکر می کنند که برند در یک لوگو و یا طرح گرافیکی خلاصه می شود. اغلب این افراد نمی توانند درک کنند که که ثبت برند می تواند چه تاثیر شگفت انگیزی بر کسب و کار آن ها داشته باشد. از این رو بسیاری از آن ها از این کار صرف نظر می کنند.
اما برند یا نام تجاری چیست؟
مغز انسان دارای سیستمی است که مانند کامپیوتر قطعات جدای مربوط به چیز خاصی را درکنار هم و تحت یک tab مخصوص ذخیره می کند. این tab می تواند به شکل یک نام تجاری، لوگو، آهنگ و یا رایحه باشد که برخورد با آن باعث شروع شناسایی تمامی آن قطعات جدا از هم می گردد. به همین دلیل است که یک بوی خاص خاطرات مشخصی را به یادتان می آورد.
یک برند در واقع یک tab بسیار قدرتمند است. برند مانند یک بارکد است که مغز ما با هر بار اسکن کردن آن، تمام تجربیات و شناخت ما از آن برند را به یاد می آورد. یک برند خوب خاص و در عین حال ساده است. یک برند مناسب باید منحصر به فرد بوده و به راحتی قابل شناسایی باشد. نمونه بارزی از این دست لوگوی شرکت Apple است.
دو دلیل مهم برای ثبت برند استارتاپ ها
– یکی از مهمترین مزایا و دلایل ثبت برند برای استارتاپ ها، کمک به هویت بخشیدن آن هاست. یک برند فقط لوگوی یک شرکت نیست بلکه چیزی فراتر از یک اسم یا طرح است. در واقع برند معرفی کننده شخصیت کسب و کار شماست. به همین دلیل است که استارتاپ ها نیاز دارند که یک برند مناسب را برای معرفی کسب و کار خود انتخاب کنند. ایجاد یک دید مناسب موفقیت استارتاپ در آینده را تضمین می کند و انجام این کار از ابتدا، بسیار ساده تر است.
– علاوه بر موارد گفته شده، ثبت برند برای استارتاپ ها از آن جهت مهم است که بسیاری از استارتاپ ها به دلیل عدم مشخص کردن درصد مشارکت و یا نداشتن شراکت نامه همان ابتدا با شکست رو به رو شده اند، زیرا برای ثبت برند نیاز است که یکی از شرکای استارتاپ دارای مجوز یا جواز کسبی در همان حوزه فعالیت استارتاپ باشد.
برند چگونه می تواند متقاضیان را جذب کند؟
بازاریابی به معنی تاثیرگذاری بر رفتار مشتریان است. مشتری ها به وسیله یک برند که سرویس مربوطه را با تعهدی محکم به آن ها پیشنهاد می دهد و دارای شخصیتی جذاب و موثر در بازاریابی و فروش می باشد، به وجد خواهند آمد. به منظور جلب توجه مصرف کنندگان، یک استارتاپ باید خود را با ابداع یک کمپین بازاریابی منحصر به فرد به چالش بکشد. بدون متقاضی، هیچ کسب و کار موفق نخواهد شد و این بدان معناست که شما نیاز به برندی دارید که موجب افزایش میزان وفاداری مشتری ها نسبت به کسب و کار شما شود.
بازاریابی و داشتن یک برند مناسب به یک استارتاپ کمک می کند که بتواند وارد عرصه رقابت شود. یک نام تجاری مناسب می تواند یک امتیاز بزرگ در این رقابت به حساب آید به ویژه هنگامی که برندهای رقیبتان خصوصیات مشابهی با شما دارند.
ایجاد یک برند مناسب مستلزم آن است که به بررسی بازار پیرامون خود و مشتری هایتان بپردازید. ثبت برند به مشتری های شما این اطمینان را می دهد که شما آمده اید که بمانید! چه حسی دارید وقتی که وارد حساب کاربری خود در فیس بوک یا گوگل می شوید؟ آیا حس می کنید که فردا صبح که از خواب بیدار می شوید آن ها نیز کسب و کار خود را تعطیل کرده اند؟! البته که نه، و دلیل این اطمینان هم این است که این شرکت ها اقدام به ثبت برند نموده اند و هویتی را در بازار ارائه داده اند که به معنای حضور و ارائه سرویس به متقاضیان برای مدت طولانی است.
با توسعه یک برند برای استارتاپتان، در واقع اعلام می کنید که شما برای ارائه سرویس هایتان به طور طولانی مدت فعالیت خواهید داشت. این کار این حس را به مشتری انتقال می دهد که شما در کسب و کاری قابل اعتماد و معتبر هستید.
اینکه از القای چه حسی در برند خود استفاده کنید بستگی زیادی به نیاز مشتری ها و محصولات و سرویس های که ارائه می دهید دارد. اما به طور کلی اعتماد، اعتبار و اصالت یه حسی هستند که اگر بتوانید آن ها را به مشتریان خود انتقال دهید، آن گاه برند موفقی ساخته اید.
منبع:
https://peidaiesh.com/startup/%d8%ab%d8%a8%d8%aa-%d8%a8%d8%b1%d9%86%d8%af/
استارتاپ چیست
+0 به یه ناستارتاپ واژه ای است که در سال های اخیر به طور مرتب به گوش ما می خورد و در هر سویی درباره آن می شنویم. درباره موفقیت هایی که از دل استارتاپ ها به دست آمده و همچنین شکست هایی که استارتاپ های نوپا تجربه کردهاند. شاید هرکس به نوبه خود تعریف بخصوصی از استارتاپ در ذهن پرورانده باشد اما دیگر زمان آن رسیده که در دایرهالمعارف ذهن مان تعریف جامع و تفسیری نیکو از این واژه ثبت کنیم.
استارتاپ چیست
چرا باید تعریف دقیقی از استارتاپ در ذهن داشته باشیم؟ شاید روشن ترین پاسخ به این سوال را دلیل جستجوی شما به این سوال بدهد. در درجه اول به این دلیل باید از استارتاپ تعریف روشنی داشته باشیم که بتوانیم در استفاده روزمره خود از این واژه دقت بیشتری کنیم. بسیاری از ما همین که محیطی شامل چند نیروی جوان که مشغول کاری هستند را می بینیم، آن را یک استارتاپ می پنداریم و حتی عمیق تر از آن… همین که چند نیروی با انگیزه با یک هدف کاری خاص گرد هم می آیند خود را استارتاپ می پندارند. و با همین سو تعبیر ممکن است بسیاری از آرزوهای افراد مصمم و خلاق نیز بر باد برود.
دلیل دیگری که لازم است تعریفی روشن از استارتاپ در ذهن داشته باشیم آن است که شیوه اداره و رشد استارتاپ با سایر کسب و کار های عمومی یکسر متفاوت است. به همین دلیل اگر به درستی نتوانیم تعریف استارتاپ را درک نماییم، نمی توانیم به درستی نیز اداره اش کنیم. بنابراین لازم است که تعریف دقیقی از استارتاپ و قوانین حاکم بر شیوه مدیریت و رهبری استارتاپ ها را بدانیم و بتوانیم استارتاپ ها را از مشاغل دیگر تشخیص دهیم.
استارتاپ چیست و به چه کسب و کارهایی استارتاپ می گویند؟
استارتاپ در لغت به معنای آغاز کردن یک راه است و در اصطلاح کاربردی به معنای راه اندازی یک کسب و کار با داشتن راه حل های خلاقانه و نوآورانه برای مشکلات پیشین است. تعریف استارتاپ همواره با داشتن ایده های خلاقانه گره خورده است و این خود به آن معنا است که استارتاپی بدون ایده نوآورانه که پاسخ تازه ای برای مشکلات از پیش تعریف شده نداشته باشد، وجود ندارد.
این موضوع که استارتاپ ها همگی دارای ایده ای خلاقانه و نوآورانه هستند به این معنا نیست که هر کسب و کار دارای ایده خلاقانه لزوماً یک استارتاپ محسوب می شود. به عنوان مثال اگر شما تصمیم به افتتاح یک رستوران با هزاران ایده تازه در خصوص نوع غذا و یا شیوه سرو غذا داشته باشید، لزوماً مشغول کار بر روی یک استارتاپ نیستید و مشغول ارائه خلاقیت برای موفقیت در کسب و کار رستوران خود هستید.
یکی از بزرگترین کارآفرینان سیلیکون ولی آمریکا یعنی استیو بلنک (Steve Blank) تعریف جالبی از استارتاپ ارائه کرده است. به عقیده او استارتاپ ها کسب و کارهایی که در جستجوی راهکارهایی تازه و گسترش پذیر برای پرسش هایی قدیمی هستند. طبق این تعریف چند نکته دیگر نیز برای تعریف استارتاپ ها روشن می شود:
نخست آن که استارتاپ ها تنها در راستای فناوری و تکنولوژی حرکت نمی کنند. در بسیاری از تعاریف بین المللی استارتاپ، واژه هایی مانند فناوری روز و یا تکنولوژی نیز به کار برده شده اند که این موضوع می تواند تعریف کلی استارتاپ را محدود نماید. اگرچه اغلب استارتاپ ها در عصر حاضر و به عبارتی در طول تاریخ کوچک شان بر پایه تکنولوژی های مدرن و فناوری های روز بنا شده اند؛ اما این دلیلی بر آن نیست که استارتاپ هایی بدون اتکا به تکنولوژی نتواند شکل بگیرد.
استیو بلنک، کارآفرین موفق و موسس چندین استارتاپ در سیلیکون ولی آمریکا
دوم آن که استارتاپ ها محدود به یک مسیر واحد و خاص نیستند. جستجوگر بودن به معنای کشف مداوم راه حل هایی است که ممکن است شما را از مسیری به مسیر دیگر سوق دهد. به عنوان مثال شرکت نوکیا از یک شرکت چوب بری و شرکت سامسونگ از دستگاه سبزی خرد کن برقی آغاز کردند و هرچه پیش رفتند، خود مسیر و اقتضای زمان نیاز آتی آن ها را مشخص نمود. بنابراین یک استارتاپ می تواند تمرکز بر یک ایده نداشته و به طور پیاپی به سمت و سوی تازه حرکت کند.
سوم آن که گسترش پذیری و از کم آغاز کردن نیز ویژگی اصلی استارتاپ ها است. در واقع واژه استارتاپ همانطور که از نام آن مشخص است، تمرکز بر شروع دارد و رشد در طی مسیر از ویژگی های اصلی استارتاپ است. استارتاپی مانند اپل یا آمازون از یک گاراژ شروع به کار کردند و حتی اینستاگرام که امروزه یکی از غول های بزرگ در بین شبکه های اجتماعی است، از کار در دفتر کارهای اشتراکی آغاز به کار نمود. اما رشد و توسعه که رهآورد خلاقیت است، در دل مسیر حرکت استارتاپ ها اتفاق می افتد.
چهارم آن که استارتاپ ها شرکت هایی برای حرکت به سوی اهداف بزرگ هستند. ایده هایی که در دل استارتاپ ها نهفته هستند، آن ها را به راه حل هایی برای بخش عظیمی از جامعه تبدیل می کنند. بنابراین چهارمین نکته درباره استارتاپ بودن یک کسب و کار این است که اهدافی بزرگ را دنبال کرده و با درآمد های کوچک راضی نمی شود.
نکات گفته شده از این جهت اهمیت دارند که داشتن چنین دیدگاهی به استارتاپ می تواند به شما نگرشی منتهی به موفقیت اعطا نماید. یکی از شاخصه های افراد موفقی که استارتاپ های بزرگی را راه اندازی نموده اند همین نگرش خاصی است که از چهار نکته بالا نشات می گیرد.
تفاوت استارتاپ با کارآفرینی
یکی از آن دسته واژگانی که همواره با استارتاپ اشتباه گرفته می شود، کارآفرینی است. شاید درک تفاوت این دو واژه، کمک بیشتری به درک پاسخ سوال استارتاپ چیست داشته باشد. در واقع می توان چنین گفت که هر فردی که یک استارتاپ را راه اندازی می کند، حقیقاً یک کارآفرین است؛ اما هر کارآفرینی لزوماً استارتاپی راه اندازی نکرده است. در تعریف کارآفرین تمامی صاحبان مشاغل کوچک و بزرگ و موسسان تمامی کمپانی ها در تمامی زمینه ها و حتا خود-اشتغالان جای می گیرند و شما می توانید با تاسیس یک رستوران عادی و ایجاد اشتغال برای یک عده محدود نیز یک کارآفرین به شمار بیایید. اما برای آن که کسب و کار شما یک استارتاپ تلقی شود، باید ویژگی های نامبرده در این مقاله را داشته باشد.
منبع:
ایده برای شروع استارت آپ
+0 به یه نامروزه راه اندازی کسب و کارهای جدید و یا استارتاپ ها بسیار رایج شده است. اگر می خواهید استارتاپ جدیدی را شروع کنید اما ایدهای برای آن ندارید اصلا نگران نباشید. ما در این مقاله چند ایده برای شروع استارت آپ را به شما معرفی می کنیم.
شما با این ایده ها می توانید کسب و کارهای جدید خود را شروع کنید. شما با استفاده از این ایده ها برای شروع استارتاپ و تلاش و کوشش می توانید در راه اندازی کسب و کار خود بسیار موفق باشید.
ایده برای شروع استارتاپ:
فعالیت در سایت های فروش اینترنتی: برای راه اندازی استارتاپ شما می توانید یک سایت درست کنید و خدمات و یا محصولات شرکتی را در آن تبلیغ کنید. شما می توانید ویژگی های محصول و یا خدماتی که قرار است آن را تبلیغ کنید را بنویسید تا کاربران و. مخاطبان آشنایی با محصول پیدا کنند.
همچنین باید کلینکی در سایت خود اضافه کنید که به صفحه خرید محصول مرتبط باشد. هر فردی که از این سایت خرید کند پورسانتی به شما تعلق می گیرد.
یک ایده برای شروع استارت آپ این است که برندی برای خود بسازید: شما می توانید برندی را برای خود بسازید و آن را در سایت به صورت آنلاین تبلیغ کنید و همچنین افراد را تشویق کنید تا برند را از شما خریداری کنند. شما حتی می توانید در مدت کوتاهی با فعالیت هایی که بر روی برند و سایت خود انجام می دهید برند خود را جهانی کنید.
فعالیت در زمینه ساخت اپلیکیشن: یکی دیگر از ایده ها برای شروع استارت آپ این است که اپلیکیشنی را بسازید و یا آن را طراحی کنید. این ایده می تواند برای راه اندازی کسب و کار های جدید بسیار پر درآمد باشد.
اگر با اپلیکیشن های گوشی هوشمند آشنایی دارید می توانید اپلیکیشن هایی را بسازید و آن ها را در سایت به فروش برسانید. شما حتی می توانید محتواهایتان را نیز در سایت های آموزشی به اشتراک بگذارید.
فعالیت در زمینه سهام: در صورتی که به دنبال ایده برای شروع استارتاپ هستید می توانید در زمینه سهام نیز فعالیت کنید. خرید و فروش سهام می تواند کمک بسیار زیادی به شما کند تا درآمد بسیار بالایی داشته باشید. امروزه فعالیت های مردم در بازار سهام بسیار زیاد شده است و شما می توانید با خرید و فروش در بازار سهام کسب و کار بسیار پر درآمدی را راه بیندازید.
ساخت سایت برای شرکتتان: اگر شرکت دارید بهتر است که یک وب سایت برای شرکت خود بسازید. امروزه فعالیت ها در عرصه اینترنت بسیار رواج پیدا کرده است. مهم نیست که شرکت شما کوچک باشد و یا بزرگ. اما ساخت سایت برای شرکتتان می تواند به شما کمک کند تا به دیگران و همچنین کاربران خود اطلاعاتی را درباره شرکتتان بدهید.
در صورتی که شرکت دارید و وب سایتی برای آن طراحی نکردهاید بهتر است که عجله کنید. زیرا امروزه اکثر شرکت ها وبسایت دارند و شما برای این که با رقیبان خود رقابت کنید باید این ایده را برای شروع استارتاپ جدی بگیرید.
ساخت سایتی برای ازدواج: این ایده برای شروع استارتاپ بسیار لذت بخش می باشد. شما می توانید به عنوان کسی که قصد راه اندازی یک کسب و کار جدید را دارد وب سایتی را به عنوان ازدواج طراحی کنید و از کسانی که تازه ازدواج کردهاند بخواهید که عکس ها و یا خاطرات به یاد ماندنی از ازدواجشان را در سایت به اشتراک بگذارند. حتی شما می توانید خدماتی را برای ازدواج ارائه دهید.
تبلیغات اینترنتی: امروزه بسیاری از مردم به سراغ تبلیغات در شبکه های مجازی می روند. شما نیز می توانید در گوگل، فیسبوک و یا دیگر اپلیکیشن ها تبلیغاتی را انجام دهید. تبلیغات در شبکه های اجتماعی می تواند کسب و کاری بسیار پردرآمد برای شما به حساب آید.
ساخت سایت برای شرکت های دیگر: یک ایده دیگر برای شروع استارتاپ این است که شما می توانید برای شرکت های دیگر وبسایت بسازید و درباره افراد آن شرکت و یا نحوه به وجود آمدن آن در وبسایت اطلاعاتی را منتشر کنید. همچنین وب سایت می تواند محصولات این کمپانی و شرکتها را نیز معرفی کند.
فعالیت در زمینه طراحی و هنر: در صورتی که اهل هنر هستید و یا طراحی های بسیار زیبا و حرفه ای را انجام می دهید می توانید یک وب سایت را برای خود درست کنید و طراحی ها و هنرهای خود را در این وبسایت به اشتراک بگذارید و همچنین می توانید اطلاعاتی را درباره مهارت های طراحی و هنر نیز به مخاطبان خود آموزش دهید.
شما می توانید طراحی هایی را که انجام می دهید نیز در این وب سایت به صورت آنلاین به فروش برسانید و از این طریق کسب درآمد کنید.
ساخت وب سایت های آموزشی: این ایده برای شروع استارتاپ بسیار جالب می باشد. شما می توانید وب سایتی را بسازید و از طریق ویدیو ها و یا روشهای دیگر زبان جدیدی را به افراد آموزش دهید. همیشه مخاطبان و کاربران برای یادگیری زبان های مختلف مشتاق هستند. به کارگیری وبسایت برای آموزش می تواند راهی بسیار آسان برای راه اندازی کسب و کار جدید باشد.
ساخت وب سایت برای آموزش موسیقی: امروزه افراد به یادگیری موسیقی علاقه بسیار زیادی نشان می دهند. بنابراین شما می توانید وب سایتی را بسازید و در آن طریقه ی نواختن گیتار و یا دیگر ابزارالات موسیقی را به اشتراک بگذارید. آموزش های اینترنتی می توانند راه بسیار خوبی برای کسب درآمد باشد.
فعالیت در زمینه مشاوره شغلی: شما می توانید سایتی را طراحی کنید و در آن به افرادی که نیاز به مشاوره برای انتخاب شغل دارند کمک کنید و به آن ها آموزش هایی را بدهید.این ایده برای شروع کار استارت آپ به شما کمک می کند تا بتوانید کسب و کار اینترنتی خود را نیز در شبکههای اجتماعی گسترش دهید.
ساخت وبسایت برای غذا: برای شروع استارت آپ شما می توانید سایتی را طراحی کنید و در آن ادویه ها و یا غذاهای مخصوصی را معرفی کنید و آن ها را به فروش برسانید.
طراحی سایت برای هنرهای دستی: در صورتی که در منزل هنرهای دستی را می سازید می توانید یک سایت را بسازید و این هنر های دستی را در سایت خود به فروش برسانید. معمولاً سایت هایی که هنرهای دستی را به فروش می رساند شامل قاب عکس و یا نقاشی می باشد.
ساخت وب سایت برای محصولات دست دوم: بسیاری از افراد به دنبال محصولات دست دوم هستند بنابراین شما با ساختن وب سایتی می توانید محصولات دست دوم مثل کتاب و با وسایل ماشین را به فروش برسانید. این ایده برای شروع استارتاپ بسیار پرطرفدار می باشد.
منبع:
استارتاپ ویکند چیست؟
+0 به یه ناستارتاپ ویکند یکی از رویدادهای استارتاپی مهم در سراسر جهان است که آخر هفتهها برگزار میشوند و افراد ایده پرداز و خلاق در یک تعطیلات آخر هفته و یک تایم فشرده زمان دارن تا استارتاپ خود را راهاندازی کنند. این رویداد در تهران نیز برگزار میشود و در این مقاله به طور کامل به پاسخ سوالات دربارهی این رویداد، روند آن و معرفی آن میپردازیم.
استارتاپ ویکند رویدادی برای تمام مردم دنیاست؛ برای مردمی از هر سنی، با هر میزان سابقه و تجربه که با انگیزه هستند و ایدههایی برای راه اندازی کسب و کار دارند و یا به دنبال پیوستن به تیمهای دیگر و بهبود شرایط جامعه خود هستند. آیا قصد دارید ایده خود را پیگیری کنید و یا به دنبال حل مشکلی هستید اما نمیدانید از کجا باید آغاز کنید؟ اگر شما نیز جز این افراد هستید پس تنها نیاز به یک جرقه دارید. استارتاپ شما نیازمندیهایی دارد که باید شناسایی و تامین شوند. اگر جز این افراد هستید و یا حتی در خودتان این توانایی را میبینید که به دیگران کمک کنید، ما استارتاپ ویکند را به شما پیشنهاد میدهیم. حال باید این سوال برایتان ایجاد شده باشد که استارتاپ ویکند چیست؟
استارتاپ ویکند چیست؟
استارتاپ ویکند(startup weekend) رویدادی برای همه سنین و برای هر میزان سابقه و تجربه است. افراد با انگیزه و خلاق که خود دارای ایدهای هستند و یا میخواهند در تیمهای دیگر عضو شوند، در این دوره استارتاپی فشرده شرکت میکنند. افراد با انگیزه که یا خود دارای ایده هستند و یا به دنبال پیوستن به تیمهای دیگر و بهبود پایداری جوامع خود هستند. اگر به دنبال یک تیم، هم بنیانگذار، یک راهنما یا ایدهای هستید که بتوانید تاثیر خود را روی دنیا بجای بگذارید، استارتاپ ویکند رویدادی برای شما است. ویکند در زبان انگلیسی به معنای تعطیلات آخر هفته است و همانطور که از نام آن پیداست این رویداد در آخر هفتهها تشکیل میشود و خوشبختانه در تهران هم حرفی برای گفتن دارد. در ادامه این مقاله حتما درباره استارتاپ ویکند تهران نیز صحبت خواهیم کرد.
تاریخچه استارتاپ ویکند
بنیانگذار استارتاپ ویکند فردی به نام اندرو هاید(Andrew Hyde) است. اندرو یک مرد مو طلایی باهوش است که همیشه دوست داشت کارها را طبق اصول و روش درست و منظم پیش ببرد. او این کار را در شرکت تک استارز(Techstars) انجام داد. تک استارز یک شرکت سرمایه گذاری و همچنین شتاب دهنده است که در شهر بولدر ایالت کلرادو قرار دارد. او خود را در این شرکت به عنوان مدیر اجتماع (Community Manager) منصوب نمود و زیر نظر سرمایه دارانی مانند برد فلد(Brad Feld) و دیوید براون(David Brown) شروع به کار کرد.
اما اندرو به عنوان کسی که از یک محیط بیرونی پا به چنین سازمانی گذاشته بود، از شکاف بین دنیای استارتاپ ها و بقیه جهان بسیار آگاه بود. او با مشورت کارشناسان خود شروع به فراهم آوردن سازوکاری کرد تا برای همه مردم یک دوره آموزشی فشرده را تهیه کند که به آنها یاد بدهد که چطور میتوانند ایده پردازی کنند و ایده خود را به واقعیت تبدیل کنند.
اندرو به آخر هفتهها فکر کرد. یک آخر هفته به مدت 54 ساعت، جایی که مردم ایدههای خود را ارائه میدهند، تیمهایی را تشکیل میدهند و یک استارتاپ را در قالب رقابتی راه اندازی میکنند. این شد که استارتاپ ویکند متولد شد. اولین استارتاپ ویکند خیلی معمولی برگزار شد. شرکت کنندگان پیتزا سفارش دادند، ایده های نادرستی را یادداشت کردند. سپس یک تیم حرفهای متشکل از کارشناسان خبره در اطراف این رویداد دور هم جمع شدند. آنها با هم این رویداد را در مقیاس کوچک شروع کردند و کم کم این رویداد به سراسر کشور و سپس به سراسر جهان سرایت کرد.
اکنون استارتاپ ویکند به یک پدیده جهانی تبدیل شده است. تا به امروز بیش از 2900 رویداد در 150 کشور مختلف برگزار شده است.
رویکرد کلی استارتاپ ویکند
اما حال به این میپردازیم که رویکرد کلی استارتاپ ویکند چیست. در حال حاضر به دلیل شرایط ویژه پاندمی و شیوع ویروس کورونا، استارتاپ ویکند به دو صورت آنلاین و حضوری برگزار میشود که فعلا شکل آنلاین آن بیشتر رواج دارد. هم اکنون در بازه زمانی 5 تا 21 فوریه 2021 هر آخر هفته یک استارتاپ ویکند بصورت آنلاین برگزار میشود. در دو شهر کن فرانسه و باندابرگ استرالیا نیز استارتاپ ویکند در تاریخ 12 الی 14 فوریه 2021 بصورت حضوری برگزار خواهد شد. همزمان در بیش از 50 شهر در سراسر جهان نیز استارتاپهای آخر هفته تدارک دیده شده است. پس از آن، دور نهایی به صورت آنلاین برگزار خواهد شد، که در آن هر یک از برندگان محلی ایده خود را در یک فیلم یک دقیقهای مطرح میکنند. در پایان، به 5 پروژه برتر که توسط مردم انتخاب شود، جوایز ویژهای به منظور کمک در پیاده سازی آنها در زندگی واقعی داده میشود.
منبع:
https://hamyar.co/startup-weekend/
حسابداری استارت آپ ها
+0 به یه نهر استارت آپ و آغاز یک کسب و کار جدید، برای کسب موفقیت نیاز به تهیه چک لیست حسابداری برای اطلاع از میزان هزینه ها و سود های خود دارد. تهیه این چک لیست، می تواند استارت آپ ها را در پیش بینی های مالی آینده، یاری رساند که در ادامه این مطلب به حسابداری استارت آپ ها پرداخته می شود.
رابطه استارت آپ با حسابداری:
حسابداری دارای قوانین و چارچوب مخصوص به خود می باشد که از آن برای گزارش عملکرد شغل و ردیابی هزینه ها و درآمدها استفاده می شود. در واقع تمامی اشخاص صاحب کسب و کار می دانند یکی از اجزای مهم در هر کسب و کار، حسابداری می باشد که کمک بسیار ارزنده ای به روند توسعه شرکت و سازمان می کند.
خدمات حسابداری استارت آپ:
شرکت های ارائه دهنده خدمات حسابداری، با ارائه خدمات به سازمان ها و شرکت های استارت آپی می توانند سطحی از اطمینان را در پایان کار مدیریت مالی بیزینس اجرا شده، را برای کسب و کار ایجاد شده فراهم نمایند.
در واقع می توان گفت که خدمات حسابداری در این کسب و کارها به صورتی می باشد که به ساده ترین شکل ممکن و کاملا معقول انجام می گیرد. بنابراین در حسابداری استارت آپ ها، اولین و مهم ترین گام، انتخاب یک نرم افزار حسابداری مناسب می باشد.
برون سپاری برای استارت آپ ها:
اکثر مدیران و صاحبان کسب و کار ها با واژه برون سپاری خدمات حسابداری آشنایی دارند و معمولا در حسابداری استارتاپ ها، برون سپاری حسابداری بیشتر مورد توجه و استفاده قرار می گیرد.
برون سپاری حسابداری به وسیله متخصصان حرفه ای صورت می گیرد که مسلط به قوانین مالیاتی و حسابداری هستند و کسب و کار را در کاهش هزینه و همچنین استفاده از معافیت های مالیاتی، یاری می رساند.
بهره گیری از مشاوره مالی:
یکی از موضوعات مهمی که استارت آپ ها ملزم به رعایت آن می باشند، این است که قبل از انجام فعالیت های مهم، مشاوره مالی دریافت نمایند در این مشاوره ها، راهکار هایی ارائه می گردد که برای توسعه و سوددهی کسب و کار مفید می باشند.
بنابراین مشاوره مالی می تواند به منظور نقاط ریسک پذیر و … و همچنین ارائه راه کار های مناسب در جهت کنترل ریسک، صاحب استارت آپ را در روند رشد کسب و کار یاری رساند.
اهداف اصلی حسابداری استارت آپ:
- کاهش و صرفه جویی در زمان مورد نیاز
- کاهش هزینه های مصرفی
- حفظ اطلاعات به صورت دقیق و کامل
- ارائه گزارشات مالی معتبر
- کاهش بار حسابداری کسب و کار
مراحل حسابداری استارت آپ:
به طور کلی می توان مراحل زیر را به عنوان مراحل حسابداری استارت آپ ها در نظر گرفت.
- پیگیری تمام هزینه ها و رسیدهای شغلی
- جدا سازی هزینه های کسب و کار از هزینه های شخصی
- بررسی روند حسابداری
منبع:
انواع استارت آپ | استارت آپها چگونه دسته بندی میشوند؟
+0 به یه ناستارت آپ ها را میتوان به شیوههای متنوعی تقسیم بندی کرد.
کافی است چند کتاب در زمینهی کارآفرینی یا راهاندازی استارت آپ بردارید و انواع استارت آپ های مطرح شده در آنها را ببینید و مقایسه کنید. خواهید دید که یک چارچوب مشخص و مورد توافق، برای طبقه بندی استارت آپ ها وجود ندارد.
گاهی استارت آپ ها را بر اساس حوزهی فعالیت تقسیم بندی میکنند (استارت آپهای حوزه فناوری اطلاعات، استارت آپهای مُد و فشن، استارت آپهای مالی و بانکی و …)
برخی تحلیلگران، مناسب میبینند که استارت آپها را بر اساس مدل کسب و کار و گاه معماری آنها تقسیم بندی کنند. مثلاً طیفِ پایپلاین – پلتفرم را تعریف میکنند و میکوشند هر استارت آپ را بر اساس جایگاه آن در این طیف، طبقهبندی و تحلیل کنند.
طبیعتاً انتخاب دسته بندی مناسب استارت آپها، تابع هدف و انتظار شماست و اینکه با چه منظوری، این دستهبندی را انجام میدهید.
اما با توجه به نیاز ما در درس کارآفرینی، تقسیمبندی سهگانه استارت آپها میتواند مفید و ارزشمند باشد. پس از مطالعهی این دستهبندی، احتمالاً شما هم به سادگی میتوانید علت انتخاب و طرح آن را در درسهای کارآفرینی متمم حدس بزنید.
مدل سهگانه در دسته بندی استارت آپ ها
این مدل در بسیاری از کتابهای مرجع در زمینهی کارآفرینی و استارت آپها مطرح شده است و بر خلاف عرف رایج در کشورمان – که صرفاً بخش محدودی از فعالیتهای کارآفرینانه را استارت آپ فرض میکنند – هر نوع فعالیت کارآفرینانهی نوپا را استارت آپ در نظر میگیرد (مشابه تعریفی که ما هم در متمم دربارهی استارت آپ پذیرفتهایم).
منبع:
فین تک چیست
+0 به یه ندر ابتدا باید اشاره شود که برای معادل فارسی کردن کلمه فن تک که از ترکیب دو کلمه «مالی» و «تکنولوژی» به وجود آمده است، عبارت نوآوری های مالی یا فناوری مالی بکار برده می شود. برای تعریف این کلمه در فرهنگ نامه آکسفورد چنین آمده است: «برنامههای کامپیوتری و دیگر تکنولوژیهایی که برای حمایت یا فعالسازی خدمات بانکی و مالی استفاده میشوند »
به عبارتی دیگر فینتک به معنای کاربرد نوآورانه فناوری در ارائه خدمات مالی است. در واقع این اصطلاح برای کارآمد کردن خدمات مالی با استفاده از تکنولوژی و فن آوری به کار می رود. بطوری که بسیاری از سرمایه گذاران و کارآفرینان به این موضوع علاقه نشان داده اند و در زمینه فناوری مالی، فعالیت ها و کارهای جدیدی را به کار گرفته اند. کارشناسان به این نتیجه رسیده اند که فین تک می تواند حتی آینده درخشانی را برای صنعت بانکداری رقم بزند.
فناوری و نوآوری در خدمات مالی شامل: خدمات سرمایه گذاری، خدمات انتقال پول و پرداخت قبوض، تخصیص چک با گوشی های هوشمند، خدمات بیمه و وام می شود. که این خدمات، خدمات جدیدی نیستند و به روشهای مختلف انجام می شوند ولی با استفاده از فین تک، روش ها و فرآیندهای جدیدتری برای این گونه از خدمات، جایگزین می شود.
به تازگی در ایران استارت آپ های گوناگونی در زمینه فین تک شروع به فعالیت کرده اند. ولی این موضوع فقط مختص استارت آپ ها نمی باشد بلکه بنگاه های سنتی تر مانند بانک ها از این نوآوری استفاده می کنند، فقط این که فین تک ها را با خدمات الکترونیک بانک اشتباه گرفته نشود و اینکه فین تک، استفاده از فناوری فعالیت در این زمینه به حساب نمی آید بلکه کاربرد آن در زمینه مالی و همراه با نوآوری می باشد.
با افزایش استفاده از اینترنت و استفاده از ابزارهای دیجیتال، ارائه فعالیت های نوآورانه مالی گسترده تر شده است ولی گفته شود که این فناوری های مالی فقط محدود به فضای آنلاین و فناوری اطلاعات نیست و این امکان وجود دارد که روش های مختلف دیگری در این زمینه به وجود آید، و به شرکت هایی گفته می شود که تلاش می کنند با استفاده از کاربرد تکنولوژی، خدمات مالی را به روزتر و مورد قبول تر کنند. که می توان به ساخت اسکناس پلیمری که قابل شست وشو می باشد، اشاره کرد.
در واقع فین تکها به گونه ای طراحی شده اند که چالش هایی که خدمات سنتی را تهدید می کند، با سرعت بیشتر، خدمترسانی به بخشهای گوناگون و ارائه خدمات مناسب تر و سریعتر، را برطرف کند.
اهمیت فین تک
اهداف فین تک:
صنعت مالی و بانکداری برای ایجاد یک تحول عظیم و شکلدادن دوباره به آن، با استفاده از رعایت ۳ اصل زیر، امکان پذیر می باشد:
- کم کردن هزینهها (با حفظ کیفیت و افزایش سرویسهای مالی)
- حذف کاغذ بازیها و از بین بردن محدودیتهای که برای موقعیت های زمانی و جغرافیایی به کار رفته است.
- بررسی خطرها و ریسکهای احتمالی با استفاده از توانایی هوشمندانه
استفاده کنندگان فین تک:
فینتک علاوه بر خدمت رسانی به کارها، می تواند به اشخاص نیز کمک رسانی کند. یعنی با کاربران نهایی ارتباط مستقیمی دارد. در واقع بیشترین استفاده کننده از فین تک شغل های کوچک یا تازه تاسیس می باشند که باید علاوه بر سرعت عمل بالا، هزینه های مالی خود را کاهش دهند، مانند فروشگاه های اینترنتی کوچک. در واقع کاربران با استفاده از آن در زمان خود صرفه جویی می کنند. البته برای کسب و کارهای بزرگ و ارتباط بین آنها نیز استفاده می شود. مثلا چنانچه شما جهت پیدا کردن خانه ای با بهترین قیمت در اینترنت سرچ می کنید، به گونه ای از خدمات فین تک استفاده کرده اید.
فین تک در ایران:
مانند سایر کشورهای دیگر در ایران هم از این فین تک ها در کارهایی همچون: پرداخت بیمه، تامین مالی جمعی، ارزهای رمزگذاری شده و …. استفاده میشود. قانون گذاری مهم ترین چالشی است که فین تک ها در ایران با آن مواجه اند. زیرا در سال 96 توسط دادستانی، تعدادی از استارت آپ ها فیلتر شدند که مجددا بعد از پیگیری هایی، رفع فیلتر شدند.
دلایل اهمیت فین تک:
امروزه یادگیری و قابل دسترس بودن تکنولوژی، سبب تغییر رفتار کاربران شده، و گوشی های هوشمند جز جدایی ناپذیر آنها شده است و سعی می کنند که بیشتر کارهای خود را از طریق این گوشیها و با چندین حرکت ساده، انجام دهند.
شانس موفقیت خدماتی با این گوشی ها بسیار بالا رفته، از جمله خدمات بانکی که کارآمدتر شده اند. به این گونه که برای انجام یکی از عملیات بانکی که باید حداقل یک ساعت از زمان خود را صرف رفت و آمد به شعب بانک کنید، با استفاده از گوشی هوشمند و با سرعت بالا به انجام عملیات خود می پردازید.
مزایای فین تک:
- سرعت و راحتی: چون محصولات فین تک به صورت آنلاین ارائه میشوند و پس بهره ای که مصرفکنندگان می برند، دسترسی آسان تر و سریع تر آن است.
- انتخاب وسیع: با انتخاب از میان حجم وسیعی از محصولات و ارسال آن بدون درنظر گرفتن موقعیت مکانی خریدار، یکی از مزیت های این شرکت هاست.
- معاملات ارزانتر: چون این شرکت ها احتیاجی به سرمایه گذاری در یک شعبه یا شبکه را ندارند، پس خریداران محصولات با قیمت های پایین تری نسبت به سایر شرکت ها مواجه می شوند.
- محصولات شخصیتر: وجود تکنولوژی در این شرکتها به آنها در جمع آوری و ذخیره اطلاعات بیشتر در خصوص مشتریان، کمک می کند، تا آنها با کمک این اطلاعات، بتوانند خدمات بهتر و شخصی تری به مشتریان خود بدهند.
معایب فین تک:
- حقوق نامشخص: شاید این شرکت ها برای صنعت مالی، جدید و تازه به چشم آیند. و کسب وکارهای جدیدی را برای آنها فراهم کند ولی چنانچه بعد از تعیین آن مشکلی به وجود آید، در آن زمان اینکه چه کسی مقصر است یا حق با کدام طرف است؟ این خود یک مشکل بزرگ محسوب می شود.
- تصمیمگیری ناعاقلانه: گاهی ممکن است خرید محصولات مالی بصورت غیرحضوری و آنلاین، باعث شود که مشتریان برای مسائل دیگر هم تصمیمات سریع و بدون شناخت، بگیرند.
- خطرات مبتنی بر فناوری: خریداری محصول به صورت آنلاین خطراتی را نیز به دنبال دارد و ممکن است از اطلاعت شخصی شما استفاده شود و شما را درگیر مشکلات و جرائم اینترنتی کنند.
- محرومیت بعضی از افراد: همانگونه که تکنولوژی به مصرف کنندگان آن، دسترسی وسیعی را عرضه می کند،گاهی نیز اشخاصی هستند که نمی دانند که چگونه از اینترنت یاآن استفاه کنند و از داشتن رایانه، تلفن هوشمند و تبلت و …. محرومند.
تخصیص منابع
+0 به یه نانتخاب تیم، رهبری مناسب و از همه مهم تر، تخصیص منابع، مهم ترین عواملی هستند که می توانند شخص را در رسیدن به موفقیت، یاری کنند. یکی از سخت ترین وظایف هر رهبر در مدیریت کسب و کار ها، اخذ تصمیمات مهم در مورد روند کار می باشد که هر روز شخص را با یک وضعیت اورژانسی مواجه می کند و کسب و کار مورد نظر را تحت تاثیر قرار می دهد.
کاملا مشخص است که هیچ رهبری نمی تواند تمام کار ها را خود به تنهایی انجام دهد به همیت علت، یک رهبر ماهر و هوشمند، باید بتواند یک تیم عالی و شبکه ای منسجم را پایه ریزی نماید.
تخصیص منابع:
انجام پروژه های شرکت ها و سازمان ها، اعم از پروژه های کوچک و بزرگ، نیاز به منابع انسانی و غیر انسانی دارد که میزان و نحوه انتخاب آنها کار آسانی نمی باشد که تخصیص منابع به این امر می پردازد. این کار که با نام تخصیص منابع شهرت یافته است، دارای درجه بالایی از حساسیت می باشد که باید با رعایت کامل اصول و نکات مهم صورت گیرد.
در روند برنامه ریزی برای پیش بردن پروژه، تخصیص منابع یکی از کار ای مهم می باشد که عدم توجه به آن، پورژه را با شکست مواجه می کند. تخصیص منابع اولین مرحله برای مدیریت انواع پروژه ها می باشد که در ادامه به شرح بیشتر آن پرداخته می شود.
نیاز به اولویت بندی مجدد:
لازم است که افراد برای سازمان دهی وظایف خود، کار ها را طبق درجه اهمیت و ضرورت خود اولویت بندی نمایند. به همین دلیل، مواردی که ضروری و مهم باشند، در اولویت قرار می گیرند. طبق نظر جیک گیبسون، موسس شرکت نردوالت، این روش برای شرکت هایی که بالغ هستند و مدیر آنها در سطح متوسطی می باشد، بسیار مفید است.
اما برای کار آفرینانی که به تازگی کسب و کار خود را در قالب استارتاپ راه اندازی نموده اند، کار ساد ای نیست زیرا برای این نوع از کسب و کار ها، اولویت های زیادی وجود دارد که از درجه یکسانی از اهمیت برخوردارند.
انتخاب تیم:
افراد زیادی به عنوان کارآفرین برتر شناخته می شوند اما تنها حدود ۴۰ درصد آنها در برقراری ارتباطات، توصیف اهداف و مدیریت صحیح، دارای مهارت قوی می باشند. از آنجایی که پرسنل و نیروی کار انسانی از عوامل مهمی است که در موفقیت پروژه تاثیر گذار می باشد، لذا بسیار مهم و حائز اهمیت است که افراد مناسبی برای بررسی اولویت ها انتخاب گردند.
در این مورد نرم افزار هایی نیز موجود می باشد که برای مدیریت منابع به مدیران کمک می کنند که بتوانند کار خود را به نحو احسن مدیریت کنند.
توزیع مدیریت:
یکی از راه های کسب موفقیت، سپردن کار ها به رهبرانی می باشد که توانایی مدیریت صحیح پروژه را دارا هستند و می توانند نیاز های پروژه را حل کرده و آن را در موعد مقرر به صاحب پروژه تحویل دهند.
هر کسی که بخواهد کار های پروژه را به تنهایی انجام دهد، ممکن است زمان زیادی را از دست دهد و یا این که با شکست مواجه گردد.
اندرو کارنگی می گوید:
«اگر روزانه ۱۰ ساعت وقت خود را صرف کار می کنید، انسان تنبلی هستید. کار من این است که افراد خوب را دور هم جمع می کنم و هرگز به آنها دستور نمی دهم. راهنمایی های من به تیم، از پیشنهاد فراتر نمی رود.»
کاهش حجم کار:
پری مارشال، مشاور کار آفرینی، می گوید که اصل پارتو را به یاد داشته باشید بنا بر این اصل ۸۰ درصد نتایج، از ۲۰ درصد تلاش های فرد حاصل می شود.
تعیین دامنه پروژه:
پروژه مورد نظر ممکن است در چند روز و یا چند سال طول بکشد. ولی به هر حال، نخست لازم است که دامنه پروژه تعیین گردد و سپس، به تخصیص منابع پرداخته شود.
دامنه پروژه، مشخص کننده وظایف و مقدار منابع مورد نیاز می باشد که برای دست یابی به اهداف پروژه اهمیت دارند. پس می توان نتیجه گرفت که دامنه پروژه اولین گام در جهت تخصیص منابع درست می باشد.
شناسایی منابع مورد نیاز:
پس از اتمام مرحله اول، به سراغ مرحله دوم می رویم. در این مرحله، باید به درک معقولی از اهداف اصلی پروژه، وظایف افراد، منابع مورد نیاز، مهلت ها و… رسید.
حال باید بتوان موارد زیر را شناسایی نمود:
- استفاده از چارت سازمانی به منظور تقسیم وظایف
- آماده سازی تجهیزات مورد نیاز از قبیل رایانه، ماشین آلات و…
- مشخص کردن مکان های مورد نیاز
- آماده سازی فهرست کاملی از منابع انسانی و غیر انسانی مورد نیاز
سه توصیه مهم برای جذب سرمایه خطرپذیر در شرایط اقتصادی کنونی
+0 به یه ناین روزها جذب سرمایه خطرپذیر به دلایل مختلف اقتصادی، سیاسی و اجتماعی دشوارتر شده است. بنابراین کسب و کارهای نوپا و استارت آپ ها باید با رویکردهای متفاوتی از پیش، برای تامین مالی کسب و کار خود برنامه ریزی و اقدام کنند.
در ادامه چند توصیه در این باره ارائه می شود:
۱. از نطر زمانی محافظه کار باشید
فرایند تامین مالی از طریق جذب سرمایه، به راحتی می تواند بیش از شش ماه زمان ببرد. در شرایط اقتصادی کنونی، حساسیت و دقت سرمایه گذاران بالاتر رفته و یافتن سرمایهگذار مناسب را زمانبرتر از گذشته کرده است.
قسمت بزرگی از این فرایند، راستی آزمایی (due deligence) است. بنابراین قبل از اینکه وارد این داستان شوید، باید مطمئن شوید که حساب و کتابتان، درست و دقیق هستند. سرمایه گذاران محصولات شما را بررسی میکنند، از تعداد مشتریان می پرسند، عملکزد مالی، درآمد، توانمندی ها و مجوزها و سوابق شما را تجزیه و تحلیل میکنند. این نوع کارها زمان می برد و ممکن است شما را خسته کند. برای اینکه در این روند دچار خستگی نشوید باید همیشه حساب و کتاب ها، مستندات و گزارش های مورد نیاز را آماده داشته باشید چرا که با رشد کسب و کار شما، تعداد مستندات و گزارش های درخواستی به صورت نمایی افزایش مییابد.
۲. تسلیم ارزشگذاریها نشوید
ارزش گذاری ها دارند کمتر و کوچکتر می شوند اما این بدان معنا نیست که شما از گرفتن سرمایه اجتناب کنید. در واقع، هر زمان که بازار دشواری وجود دارد، اگر بتوانید در این بازار سرمایه خوبی از سرمایه گذاران جذب کنید ممکن است برای شما مزیت بزرگتری نسبت به رقبایتان حاصل شود.
اگرچه ممکن است ارزش گذاری کسب و کار شما به نسبت سال های گذشته کمتر جذابیت کمتری پیدا کرده باشد اما تصمیم به جذب سرمایه، توجیات مهم دیگری می تواند داشته باشد. مانند گسترش کسب و کار، ارتقاء زیرساخت ها برای جذب از مشتریان بیشتر، گرفتن بازار بیشتر، ارتقای برند و جذب نیروهای بیشتر.
۳. به خودتان دروغ نگویید
بدون شک، کارآفرینان افرادی امیدوار و خوش بین هستند. اما این موضوع ممکن است تصمیمگیری آن ها را دچار انحراف کند. واقعیت این است که موانع برای جذب سرمایه بیشتر شده است. در نتیجه باید ارزیابی روشنی از کسب و کار خود داشته باشید.
اگر سودده نیستید و سنجه های درستی ندارید، وقت خود را برای جذب سرمایه تلف نکنید. در سال های گذشته به استارتاپ ها گفته می شد که بروید تا جای ممکن سهم خود را از بازار بیشتر کنید و هر چقدر لازم است برای این کار زمان بگذارید. آن زمان همه به جای سوددهی، روی رشد متمرکز بودند. اما این روزها سرمایه گذاران به دنبال سنجه های مالی دیگری نسبت به گذشته هستند.
اما این بدان معنا نیست که ناامید شوید. شاید زمان آن فرا رسیده که گامی به عقب بردارید و روی همه اجزای کسب و کار خود، تجدید نظر کنید. هزینهها را پایین بیاورید و بر روی بخشهایی از کسب و کار خود تمرکز کنید که از طریق آن میتوانید مسائل بزرگتری را حل کنید. کسب و کارتان را راست و ریست کنید، و بعد به دنبال تامین سرمایه بروید.
منبع:
انواع سرمایهگذارها
+0 به یه نسرمایهگذاران با توجه به روش و فاز سرمایهگذاری و میزان سرمایه به سه دسته تقسیم میشوند:
-فرشتگان سرمایهگذار: این سرمایهگذاران معمولاً در فازهای اولیه (مرحله هسته) به حمایت مالی از استارت آپ ها میپردازند. میزان سرمایه گذاری در این مرحله از لحاظ رقمی خیلی بالا نیست.
-شتابدهندههای استارت آپ: این سرمایهگذاران نیز در فازهای اولیه شروع به سرمایهگذاری میکنند و علاوه بر سرمایه، امکانات، محل کار، مشاوره، متخصص و … را نیز برای استارت آپ ها فراهم میآورند. آنها در قبال سرمایهگذاری خود در سهام استارت آپ شریک میشوند.
-شرکتهای سرمایهگذار خطرپذیر: این شرکتها در فازهای بالاتر شروع به سرمایهگذاری با مبالغ بالا میکنند. این شرکتها باید دارای سایت باشند و معمولاً زمینههای موردعلاقه خود برای سرمایهگذاری را در سایتشان منتشر میکنند. کارآفرینان نباید به شرکتهای سرمایهگذاری که فاقد سایت هستند اعتماد کنند.
چه نوع استارتاپ هایی ارزش سرمایه گذاری دارند؟
باتوجه به چرخه و مراحل رشد استارتاپ مشخص است که هر استارتاپی برای موفقیت نیاز به سرمایه دارد و بدون شک یکی از عوامل مهم موفقیت در استارتاپ جذب سرمایه مناسب در زمان و مرحله مناسب است. از فعالیت های مهم وکلیدی سرمایه گذار نیز شناسایی، ارزیابی، ارزش گذاری و راستی آزمایی استارتاپ های موجود در بازار است. اما سوالی که وجود دارد این است که چه نوع استارتاپ هایی ارزش سرمایه گذاری دارند؟ یا به نوعی استارتاپ باید چه ویژگی هایی داشته باشد تا از منظر سرمایه گذاران جذاب باشد؟
در ایران نیز سرمایه گذاری روی استارتاپ ها هرچند در حال توسعه و رشد می باشند اما توجه به این نکته ضروری است که حلقه ای از این اکوسیستم به نام سرمایه گذاری خطرپذیر است. در صنعت سرمایه گذاری خطرپذیر آسیب هایی وجود دارد که می توان به ناقص بودن زنجیره تأمین مالی استارتاپ ها، نبود فرهنگ سرمایه گذاری خطر پذیر، برخورد با استارتاپ ها شبیه به کسب و کارهای کوچک و متوسط توسط سرمایه گذارن، عدم وجود فرشتگان سرمایه گذاری، تغییر و ناپایداری مدیریت و سیاستهای دولتی و برخورد یکسان با طرح های متفاوت اشاره کرد، که با توجه به جدید بودن این اکوسیستم در ایران، نقش این مشکلات پررنگتر است. لذا امروزه شاهد وقوع پدیده ای به نام جذب سرمایه گذار هستیم که تمام استارتاپ ها بیش از آنکه به دنبال جذب مشتری باشند تمام تمرکز و برنامه کسب و کارشان معطوف به جذب سرمایه گذار و شرکت در جلسات ارائه به سرمایه گذار و ارائه به داوران در مسابقات مختلف کسب و کار گشته است، پس شاید بزرگترین فعالیت یک استارتاپ در این قسمت باید شناسایی، جذب و نگهداری مشتری و کاربرانش باشد و بدون شک استارتاپ پرمشتری، سرمایه گذار فربه پیدا خواهد کرد.
لذا مرز بین شکست و موفقیت یک استارتاپ یک راهکار است، که شما چقدر خوب می دانید مشتری شما چه مشکلاتی دارد، دردها و نیازهای مشتری را درست شناسایی کرده اید و آن چیز که آنها دوست دارند داشته باشند را می شناسید. برای اینکه استارتاپ شما ارزش سرمایه گذاری داشته باشد شاید نیازی نباشد که در زمینه دانش استارتاپی و حوزه مربوطه متخصص شوید، اما باید در مورد کاربران و مشتریانتان متخصص شوید.
این نکته مهم است که محصول یک استارتاپ، سایت یا اپلیکیشن یا یک محصول فیزیکی نیست بلکه محصول استارتاپ یک مدل کسب و کار است، مدل کسب و کاری که سودده، تکرار پذیر و گسترش پذیر باشد. پس مهمترین فعالیت استارتاپ جستجو است و چیزی که در استارتاپ مهم است این است که بتواند به سرعت رشد کند. بدون شک سرمایه گذاران به شکل مثبتی تحت تأثیر کارآفرینانی قرار می گیرند که از اطلاعات کافی برخوردار بوده و هنگام درخواست سرمایه، آمادگی لازم را دارند. هنگام تلاش برای تضمین تأمین منابع مالی از یک سرمایه گذار حرفه ای مخاطره پذیر یا سرمایه گذاران خصوصی و فرشتگان، طرح کسب و کار مکتوب همیشه به عنوان فرصتی برای ملاقات چهره به چهره مورد استفاده قرار می گیرد. نوعاً، زمان یک کارآفرین برای ارائه طرح کسب و کار کاملاً محدود است. هنگام ارائه این طرح به یک کمیته سرمایه گذاری، زمان تخصیص یافته معمولاً بیش از ۱۵ تا ۲۰ دقیقه نیست و در بعضی از مجامع، این محدوده زمانی فقط پنج یا شش دقیقه است. لذا هنگام به وجود آمدن این فرصت، یک کارآفرین باید آمادگی کافی را در این زمینه داشته باشد. بسیار مهم است که تمرین، تمرین و تمرین بیشتری در این زمینه صورت گیرد. نباید مخاطبین را درگیر یک توضیح طولانی درباره تکنولوژی هایی که کالا یا خدمت مذکور بر آن استوار است نماییم. ظرف چند دقیقه، بخش اعظمی از مخاطبین و به همین ترتیب، شانس کارآفرین برای تأمین منابع مالی مورد نیاز برای سرمایه گذاری جدید از بین خواهد رفت.
یک سرمایه گذار به منظور بررسی اینکه یک استارتاپ ارزش سرمایه گذاری دارد ، عوامل مهمی را در نظر می گیرد بدون شک تیم، بازار، محصول، مدل کسب و کار تمام از عوامل مهمی است که در صورتی که درست و بهینه باشند ارزش استارتاپ را به منظور سرمایه گذاری بالاتر می برد در کنار این عوامل شاخص های کلیدی نیز وجود دارد که منجر به بررسی ساده تر این مقوله می شود، برای مثال Burn rate نشاندهنده این است که یک استارتاپ با چه سرعتی پول هزینه می کند این متریک نشان می دهد که راندهای بعدی سرمایه گذاری چه زمانی باید انجام گیرد و اینکه سرمایه گذار فعلی چه میزان باید در پرداخت پول سریع باشد. یا Activation rate نشانگر این است که چه تعداد کاربر در وب سایت یا اپلیکیشن شما مشغول شدند، بسته به نوع استارتاپ شما می تواند چیزهای متعددی باشد، مثلا تعداد کلیک، زمان ماندن روی وب سایت، صفحات دیده شده، دانلود ها. شاخص های زیاد دیگری نیز وجود دارد که هر استارتاپ باید بداند و هر روز بررسی کند چون بدون شک جزء عوامل مهم برای سنجش ارزش استارتاپ است.
مراحل سرمایه گذاری در دنیای استارتاپی
مرحلهی صفر : بذرمایه (سرمایهگذاری اولیه / seed funding)
بذرمایه، از لغت ” بذر” گرفته شده است و اینگونه تعریف میشود: سرمایهای که برای شروع (گسترش) کسبوکار شما تخصیص داده میشود. اگر کسبوکار بالغ را به مثابه یک درخت بالغ در نظر بگیریم، seed funding مرحلهی کاشت و پرورش دانه به حساب میآید. صاحبان ایده معمولا این هزینه را صرف تشکیل یک تیم حرفهای، تحقیقات ابتدایی بازار، طراحی محصول نهایی و شناسایی کاربران و مشترای حداقلی میکنند. این سرمایه، معمولا ممکن است از جانب مالکان کمپانیهای بزرگ، از دوستان و خانواده و یا دیگر سرمایهگذاران تامین شود.
در این مرحله، معمولا مبلغ سرمایهگذاری چندان بالا نیست؛ چراکه کسبوکار همچنان در مرحلهی ایده و یا مرحلهی مفهومی است. پرداخت این بودجه از جانب سرمایهگذاران معمولا با کسب درصدی از سهام کسبوکار همراه است؛ یعنی سرمایهگذار در ازای پولی که هزینهی ایده و طرح شما میکند، درصدی از سهام کسبوکار را به خود اختصاص میدهد؛ اگرچه معمولا درصد سهام درخواستی در این مرحله، چندان زیاد نیست.
سرمایهگذاران، اغلب بذرمایه (سرمایهگذاری اولیه) را یک سرمایهگذاری خطرپذیر میدانند. بنابراین این حرکت سرمایهگذار، نشاندهندهی یک تعهد معنیدار و ملموس از خود به منظور کسب موفقیت در کسب و کار است.
برای کسب موفقیت در تامینمالی مرحلهی بذر، انجام گامهای زیر ضروری است:
-توجیه طرح و ایده (وجود بازار کافی برای طرح و ایده + طرحهای کسب درآمد)
-بدست آوردن مشتریان اولیه
-دریافت بازخورد
-تغییر – بهبود
-شروع استارتاپ با تکیه بر منابع داخلی و عدم توجه به منابع بیرونی
-مراجعه به اطرافیان و ارائهی طرح به آنها جهت دریافت حمایتهای حداقلی
مرحلهی یک: سرمایهگذاری سطح A
سرمایهگذاری سری A، معمولا اولین سطح اصلی سرمایهگذاری به حساب میآید و این، زمانی است که VCها (سرمایهگذاران خطرپذیر) درگیر موضوع میشوند دناکو (اما در مورد برخی استارتاپهای پیشگام فناوری، VCها ممکن است در مرحلهی بذرمایه هم ظاهر شوند).
این مرحله از سرمایهگذاری، اولین زمانی است که شرکت یا استارتاپ ارزشگذاری میشود. شرکت، هنگامی وارد مرحله سرمایه گذاری سری A میشود که حجم سرمایهگذاری خطر پذیر روی آن به رقمی بین 2 تا 10 میلیون دلار رسیده باشد. در ایران این رقم تقریبا بین ۵۰۰ میلیون تا ۵ میلیارد تومن است. در عوض، برای این تامین مالی، باید سهامی بین ۲۰ تا ۳۰ درصد را در اختیار سرمایهگذار قرار دهد (اگرچه برخی سرمایهگذاران میتوانند این رقم را تا ۵۰ درصد افزایش دهند).
در این سطح، داشتن یک طرح برای توسعهی یک مدل کسبوکار که سود بلندمدت را ایجاد کند، مهم است. بنیانگذاران معمولا با استفاده از این تامین مالی، کارهای زیر را انجام میدهند:
بهینهسازی محصول
گسترش تیم
ارائهی محصول در بازارهای مختلف
شناسایی دقیقتر کاربر و گسترش بازار محصول
مرحلهی دو: سرمایهگذاری سطح B
سرمایهگذاری سری B، دورهی پیشرفتهای از سرمایهگذاری است که استارتاپ ، مبالغ بیشتری سرمایه از VCها دریافت میکند و حتی این امکان محتمل است که نهادها و ارگانهای بزرگ وارد چرخهی سرمایهگذاری شوند. این سرمایهگذاری زمانی صورت میگیرد که استارتاپ خود را ثابت کرده باشد و برای ادامهی مسیر رشد، نیاز جدی به دریافت سرمایه دارد. مبلغ این سرمایهگذاری معمولا بین ۵ تا ۱۰ میلیون دلار برآورد میشود. این مبلغ در ایران در حدود ۵ تا ۵۰ میلیارد تومان است. در عوض برای این تامین مالی، سرمایهگذاران سری B، معمولا تا یک سوم سهام استارتاپ را دریافت می کنند که به تناسب، موجب رقیق شدن مالکیت سرمایهگذاران سری بذری و A میشود.
با این دوره از سرمایهگذاری، استارتاپ (شرکت) در گروه استارتاپهای اصلی قرار میگیرد. تا زمانی که استارتاپ به این دورهی مالی برسد، معمولا محصول خود را درک کرده و جایگاه خود در بازار را شناخته و کشش کافی در بازار دارد؛ بنابراین به حد مطلوبی از درآمد رسیده است. پس منطقا سرمایهگذاری این سطح، صرف افزایش تولید و گسترش بازاریابی جهت دریافت حجم بیشتری از بازار موجود میشود.
از دیگر کارهای حائز اهمیت در سرمایهگذاری سطح B – که الزاما باید انجام شوند – میتوان از ‘افزایش سطح دقت و مراقبت’ ، ‘تولید گزارش تحلیلی’ و ‘مشورت با مراجع قانونی’ یاد کرد. از لحاظ فرآیندها و بازیکنان کلیدی، سری B شبیه سری A است. سری B اغلب توسط بسیاری از افراد حاضر در سری A هدایت میشود. تفاوت سری B، اضافه شدن موج جدیدی از دیگر شرکتهای سرمایهگذار ریسکپذیر است که در سرمایهگذاری در این مرحله تخصص دارند.
مرحلهی سه: سرمایهگذاری سطح C
در سرمایهگذاری سطح C، سرمایهگذاران پول را به کسبوکارهای موفق تزریق میکنند و در تلاش بازگشت دو برابر این مبلغ هستند. سری C، فاز تکمیل کردن استارتاپ است و البته رشد با سرعت بیشینهی خود در حرکت است به طوری که مبالغ یک رقمی سرمایه، تبدیل به صدها میلیون میشود. در حقیقت، استارتاپ به ساحل مقصد خواهد رسید.
گاهی سرمایهگذاری سطح C جهت خرید یک شرکت دیگر نیز ممکن است استفاده شود. از آنجا که در سری C ، ریسک در کسبوکار کمتر میشود، سرمایهگذاران بیشتری وارد بازی خواهند شد. در سری C، گروههایی مانند صندوقهای حمایتی، بانکهای سرمایهگذار، شرکتهای سرمایهگذار خصوصی و گروههای بزرگ بازار به لیست سرمایهگذاران اضافه خواهند شد. مبلغ این سرمایهگذاری در ردهی ۱۰+ میلیون دلار قرار میگیرد.